نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب بانک مجموعه داستان ترجمه نوجوان

بانک مجموعه داستان ترجمه نوجوان
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۰/۲۲
10
مجموعه داستانهای خارجی بود که بعضی از آنها در کتابهای دیگر بودند عضی از داستانها خیلی مسخره بود و اصلاً متوجه نشدم مثل داستان (روستای چهارمحله) بعضی از داستانها بسیار ناراحت کننده بود داستان (ستارههای دوقلو) که در آن خواهر و برادر یک ستاره درخشان را از پنجره یبینند که بالای یک درخت کاج هست آنها هر شب شاهد این تاره بودند و والدین نیز میدانستند یک شب خواهر و برادر تصمیم میگیرند بروند و ستاره را از نزدیک ببینند اماوقتی وارد جنگل میشوند۱ بازتاب ستاره روی برکه افتاده است واهر و برادر با خوشحالی وارد برکه میشود و روحشان به آسمان میرود اذان پس بالای آن درخت کاج دو ستاره ظاهر شد که یعنی همان خواهر و برادر بودند روزها گذشت و والدین از خدا خواستند که آنها نیز به فرزندانشان ملحق شوند دعایشان قبول و اینک ۴ ستاره در بالای کاج دیده میشد. داستان دیگر (کوتوله زرد) بود که شاهزاده را مجبور کرده بود که با او ازدواج کند من ابتدا فکر کردم که کوتوله زر قبلاً یک شاهزاده بوده که بر اثر طلسم این شکلی شده اما در واقع اون واقعاً یک شیطان بود شاهزاده خانم یک پسر پادشاه ا دوست داشت و میخواست با او ازدواج کند کوتوله زرد مانع این وصلت شد و او را دزدید و به سرزمین خودشان برد پسر پادشاه برای نجات او تمام تلاشش را کرد اما عاقبت توسط کوتوله کشته شد شاهزاده خانم نیز خود را از پنجره پرت کرد چقدر غمگین. داستان (برس غشو) در آن یک پسر برش غشو را شکسته بود و آن را گردن برادر کوچکش انداخت درش با عصبانیت برادرش را تنبیه کرد و گفت دیگر حق ندارد به استبل اسبها برود برادر کوچک هر چقدر گفت که نشکستی کسی حرفش راباورنکرد عاقبت او مریض شدوبرادربزرگتر پشیمان و میخواست حقیقت را بگویدامادیرشده بودوبرادرکوچک مرد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.