نظر Navid Bavandpour برای کتاب صوتی داش آکل

خب داش اکل معرف هدایت. مرد واقعی و تصویر آرمانی از مرد ایرانی. به حق که این اثر ملی از نویسنده و متفکر ملی ما بسیار جای ستایش داره. درابتدای صحبتم. تشکر می‌کنم، برای اینکه این اثر رو، بصورت یک اثر صوتی تهیه کردید، برای گوش دادن. و صدای جناب رضوی، مثل همشه که می‌شناسیم، دلنشین و گیرا بود. اما‌ای کاش در تهیه و تدوین این اثر زیبا، با صدای زیبای آقای رضوی، بیشتر تلاش میشد، برای تهیه بهتر. تا با جذابیتی خیلی بیشتر، شنونده رو به داستان و اصل و هسته اون پیوند میزد. و اینطور، اثر بسیار گیراتر و جذاب تر برای مخاطب بود. که به حق هم این اثر و هم صدای آقای رضوی شایسته این مطلب هست و بود و خواهد بود. و اما داش اکل و مرد لوطی و پهلوان ایرانی. با آرمان آزادی. که در بند تنگ مسئولیت گرفتار شده و تیغ تیز عشق بی رحمانه با تمام وجود در وجودش زخم میزنه و وجودش و هستیش و هویت و ماهیتش رو از هم میدره. در مرام لوطی گری، بزرگترین خصلت مسئولیت و امانت هست. و چشم طمع به ناموس امانت گذار، یعنی خیانت به امانت. اما افسوس که عشق مرام و مروت سرش نمیشه. عشق داش اکل رو میکشه. اما داش اکل، مرام و مروت رو نمی‌کشه. عشقی وحشی رام نشدنیه. و وقتی در زنجیر و حبس باشه بی مروت تر هم میشه. تاجایی که حتی باعث نابودی میشه. و در اینجا باعث نابودی هستی و همه چیز و حتی جایگاه پهلوانی داش اکل میشه. ولی پهلوان هرگز باعث خفت و خاری و زمینگیری امانت و مسئولیت نمیشه. و داش اکل، سهرابی میشه که از آتش میگذره. اما با ناجوانمردی، خونش در دیار غربت، و با حسد و توطئه ریختنه میشه. و از محل ریختن خون سیاوش درخت سرفرازی و زندگی رشد میکه. اما تیغ تیزحسد، فقط یک ضربه بود. وعشق بود که با بی رحمی داش اکل رو در بندوظیفه و نه آزادگی کشت. برای جاودانگی.