داستان آموزنده برای بچهها بود که در آن یک پسر با اسباب بازیهایش بازی نمیکرد و به جایش با موبایل بازی میکرد خرس پشمالو و بقیه اسباب بازیها ناراحت بودند ر مدام با موبایل بازی میکرد و حتی غذای خود را نیز در اتاق کنار گوشی میخورد پسر عصبی شده بود او در خواب با گوشی موبایل به خواب رفته بود اما یک دفعه بر اثر کابوسی از خواب پرید و گوشی افتاد و شکست او خرس پشمالو را بغل کرد و گفت دلم برات تنگ شده او با خرس خوابید و خرس برایش لالایی خواند.
در واقع در این داستان به بچهها میگویند که نباید زیاد از این بازیهای توی گوشی استفاده کنند چون ین بازیها اعصاب آدم را به هم میزند و اعتیادآور است چیزهای نامناسب به بچهها یاد میدهد از جمله خشن بودن و بد بودن و باید با نظارت بزرگترها بازی نصب کنند.
در واقع در این داستان به بچهها میگویند که نباید زیاد از این بازیهای توی گوشی استفاده کنند چون ین بازیها اعصاب آدم را به هم میزند و اعتیادآور است چیزهای نامناسب به بچهها یاد میدهد از جمله خشن بودن و بد بودن و باید با نظارت بزرگترها بازی نصب کنند.