نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب دلتنگی اسباب بازیها

دلتنگی اسباب بازیها
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
00
داستان آموزنده برای بچهها بود که در آن یک پسر به نام سینا با اسباب بازی هایش بازی نمیکرد و به جایش با موبایلش بازی میکرد. خرس پشمالو و بقیه اسباب بازیها ناراحت بودند و دلشان برای سینا تنگ شده بود آن پسر مدام با موبایلش بازی میکرد و حتی غذای خود را نیز در اتاق کنار گوشی میخورد ین کار باعث شده بود که مورچهها به اتاقش حمله کنند همچنین پسر عصبی شده بود و در خواب نیز با گوشی موبایل خود به خواب میرفت. اما یک دفعه بر اثر کابوس ترسناکی از خواب پرید و گوشی افتاد و شکست او بیدار شد و فهمید که موبایلش دیگر روشن نمیشود یک دفعه چشمش به خرس پشمالویش افتاد با تعجب او را دید و گفت چقدر دلم برایت تنگ شده او را بغل کرد و گفت که کابوس بدی دیدم که تو را میبرند او با خرس خوابید و خرس پشمالو برایش لالایی خواند و یک خواب خوش دید.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.