نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب داستان های باور کردنی ویژه کودکان و نوجوانان

مجموعه داستان های خارجی بود که تخیلی بود و همه شان آخرش پایان خوش داشت من داستان موشی به نام مارسل را دوست داشتم که برای جلوگیری از سرقت دنبال دزدها رفته بود از آن موش دو داستان بود اولی دزدها تابلوی مونالیزا را دزدیده بود و موش آن ها را تا کشور دیگر تغییر کرد و توانست آن تابلو را برگرداند و دومی دزدها انگشتر الماس دزدیده بودند و آن ها را نیز به زحمت به صاحبش برگردان داستان (تینکرها) را نیز دوست داشتم که حاوی دو داستان بود اولی دختری به نام جنی که پدرش را به اتهام دزدی دستگیر کردند ولی او توانست با زیرکی او را فراری دهد و دومی نیز پدر و دختر در سرزمینی دیگر کار می کردند اما پدر دوست داشت که برای خودشان کشاورزی کنند اما زمین نداشتند دختر بچه رئیس قبیله سرخ پوست ها داخل رودخانه افتاده بود و جنی او را نجات داد رئیس قبیله به عنوان تشکر زمینی به آن ها داد و پدرش توانست برای خودشان کشاورزی کند.