کتاب صوتی
سنگ کاغذ قیچی نوشته آلیس فینی با روایت عالی اقای امیر فرحان نیا را شنیدم و لذت بردم این کتاب در ژانر معمایی جنایی بود و شما مطمئنا تا فصل اخر متوجه اصل ماجرا نخواهید شد اما کشش داستان به حدی هست که شما را وادار به شنیدن میکند در این رمان شما با سه راوی و با یه زاویه دید مواجه هستید ادام که شغلش نویسندگی است و دچار یک بیماری خاص هست یعنی او یک اختلال جدی مغزی دارد و چهرهی هیچکس حتی همسر خود را نمیتواند تشخیص دهد و همهی افراد را از صدای آنها و بوی عطرشان به یاد میآورد رابین و آملیا بعنوان همسر اول و دوم که هر دو در محل نگهداری سگها کار میکردند. آلیس فینی در کتاب سنگ، کاغذ، قیچی داستان زوجی را روایت میکند که بعد از سالها زندگی مشترک، به بنبست رسیدهاند و مشاورشان به آنها توصیه میکند برای حل اختلافها و ایجاد صمیمیت بیشتر، آخر هفته به سفری کوتاه بروند و املیا با برنده شدن سفر اخر هفته به میهمان خانه دریاچه بلک واتر که در واقعه کلیسای متروکی هست انجا را برای تغییر ذائقه و نزدیک شدن به همسرش و رفع کدورت و سردی انتخاب میکند اما با رسیدن به انجا و ومواجه شدن با سرما و یخبندان و کلیسای متروک و وهم اور و در اخر با رابین با مسایلی روبرو شده که بهتر هست عزیزان خودشان گوش دهند و لذت ببرن درتمام فصلهای مختلفی دارد که هر یک را به تناوب رابین یا ادام و یا املیا از زاویه دید خودشان روایت میکنند که در اخر باعث میشود متوجه بشویم چرا رمان به این سو رفته و علت رفتار اشخاص بخصوص رابین با نامه هایش بخاطر چیست. ممنون
سنگ کاغذ قیچی نوشته آلیس فینی با روایت عالی اقای امیر فرحان نیا را شنیدم و لذت بردم این کتاب در ژانر معمایی جنایی بود و شما مطمئنا تا فصل اخر متوجه اصل ماجرا نخواهید شد اما کشش داستان به حدی هست که شما را وادار به شنیدن میکند در این رمان شما با سه راوی و با یه زاویه دید مواجه هستید ادام که شغلش نویسندگی است و دچار یک بیماری خاص هست یعنی او یک اختلال جدی مغزی دارد و چهرهی هیچکس حتی همسر خود را نمیتواند تشخیص دهد و همهی افراد را از صدای آنها و بوی عطرشان به یاد میآورد رابین و آملیا بعنوان همسر اول و دوم که هر دو در محل نگهداری سگها کار میکردند. آلیس فینی در کتاب سنگ، کاغذ، قیچی داستان زوجی را روایت میکند که بعد از سالها زندگی مشترک، به بنبست رسیدهاند و مشاورشان به آنها توصیه میکند برای حل اختلافها و ایجاد صمیمیت بیشتر، آخر هفته به سفری کوتاه بروند و املیا با برنده شدن سفر اخر هفته به میهمان خانه دریاچه بلک واتر که در واقعه کلیسای متروکی هست انجا را برای تغییر ذائقه و نزدیک شدن به همسرش و رفع کدورت و سردی انتخاب میکند اما با رسیدن به انجا و ومواجه شدن با سرما و یخبندان و کلیسای متروک و وهم اور و در اخر با رابین با مسایلی روبرو شده که بهتر هست عزیزان خودشان گوش دهند و لذت ببرن درتمام فصلهای مختلفی دارد که هر یک را به تناوب رابین یا ادام و یا املیا از زاویه دید خودشان روایت میکنند که در اخر باعث میشود متوجه بشویم چرا رمان به این سو رفته و علت رفتار اشخاص بخصوص رابین با نامه هایش بخاطر چیست. ممنون