نظر عارف محبی برای کتاب کشتن مرغ مینا

کشتن مرغ مینا
هارپر لی، فخرالدین میررمضانی
۴۲۳ رای
عارف محبی
۱۴۰۳/۰۹/۲۹
«آدمها هیولا نیستند». شاید این جمله محوری ترین موضوع داستان باشد که کل آن از زبان یک دختر ۹ ساله روایت می شود و چقدر این انتخاب هوشمندانه هست چراکه بهترین کسی که می تواند از «انسان» سخن بگوید، کودکان هستند که هنوز دنیای پلشت وارد درون آن ها نشده و همه چیز را با لنزی صادقانه و پاک می بینند. فضا سازی فوق العاده هارپرلی در ابتدای داستان، یک فضای کودکانه با همان ویژگی های کنجکاوانه و پرسش گرانه کودکی برای ما می سازد به طوری که همه ما آن را با تمام وجود حس می کنیم گویی که ما در حال تجربه آن هستیم و دوباره به سنین کودکی برگشتیم و در همین روند شخصیت پدری را می سازد که سمپاتیک ترین «پدری» است که در کتابهای ادبیات با آن مواجه شدم. پدری که نه سهل انگار است و نه دیکتاتور. نوع برخورد و رفتار او با بچه هایش به نحوی آموزش فرزندپروری است. بچه ها در تمامی تصمیمات با او مشورت میکنند و به نوعی محکم ترین تکیه گاه آنان در زندگی است و اگر جایی به واسطه رفتاری آن ها را تنبیه می کند، دلیل آن را پس از آن می گوید یا با هدیه ای نمی گذارد که دچار سرخوردگی و احساس شرم شوند. می شود درباره این پدر «آتیکوس» ساعت ها تامل کرد و حرف زد. سیر داستان ما را با نژاد پرستی آشکار دهه ۳۰ آمریکا آشنا می کند و نحوه پرداخت به آن آنقدر دقیق و درست است که بدون بیان منطق تراشی و حرف زدن و در واقع، در عمل، شنیع بودن این نگاه کثیف نژادپرستی و حتی فاشیسم را به کودکان خود (و به مایِ مخاطب) می آموزد و در واقع، یک عینک انسانی و انسان بینی به ما هدیه می کند. اتیکوس مظهر یک مرشد با تجربه است که به ماها که همان کودکان در راه تکامل انسانی هستیم، می آموزد که انسان ها هیولا نیستند و برای درک اعمال آن ها باید چند صباحی با کفش آن ها قدم بزن
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟