نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی چرا زبان سگها آویزان است؟

چرا زبان سگها آویزان است؟
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
11
داستان در مورد یک سگ است که در جنگل زندگی میکند او یک روز که بسیار گرسنه بود اردکی را دید دهانش آب افتاد و به سمت اردک حمله کرد اما اردک فرار کرد پس از مدتی یک مرغ مادر به همراه جوجههایش دید پشت درخت کمین کرد مرغ مادر برای پیدا کردن کرم جوجههایش را تنها گذاشت و سگ حمله کرد و همه جوجههایش را خورد مرغ وقتی برگشت دیگ جوجههایش خورده شده ناراحت شد و زیر درختی نشست و گریه کرد آهو که در آن جا در حال قدم زدن بود او را دید و گفت چه شده مرغ تمام ماجرا را تعریف کرد آهو گفت نگران نباش من درسی به سگ میدهم که از کارش پشیمان شود آهو قدم زنان پیش سگ رفت سگ خواست به او حمله کند آهو گفت گوشت من زیاد خوشمزه نیست ولی مزرعه را میشناسم که در آن چیزهای خوشمزهای است سگ او را نخور و گفت پس مرا به آن جا ببر آهو را به مزرعه فلفلها برد آهو گفت اینها خیلی چیزهای خوشمزهای هستند سگ به آن فلفلها حمله کرد و آنها را خورد فهمید که آنها بسیار تلخ هستند و و دهانش آتش گرفت و زبانش آویزان شد او گفت و به من کلک زدی آهو گفت که تو حیوانات بیآزار راه خوردی و این تنبیه توست با زبان آویزان به اطراف میگشت و دنبال آب میگشت او از کارش پشیمان بود
هیچ پاسخی ثبت نشده است.