نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب صوتی پانی و پنی

پانی و پنی
مریم قمی بزرگی، مریم قمی بزرگی
۳۰۰ رای
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
داستان در مورد دو خرس به نام پانی و پنی بود که در کلبه ای در جنگل با یکدیگر زندگی می کردند منو با حیوان های مختلف زیادی از جمله خانم جوجه تیغی آقا خرگوشه و سنجاب کوچولو دوست بودن هانی ماهی می گرفت و پنی ماهی ها را کباب می کرد و با یکدیگر می خورد پانی و پ پنی یک روز تصمیم گرفتم که به وسط جنگل بروند تا با حیوانات دیگری دوست شوند و مکان های بیشتری را کشف کنند در وسط راه پانی خسته شد و به درختی تکیه داد و خوابید اما پنی اطراف را نگاه کرد یک دفعه چشمش به یک کندوی عسل افتاد او با شادمانی دستانش را به هم مالید و از درخت بالا رفت و دستش را داخل کندوی عسل کرد اما زنبورها به او حمله کردند و او را نیش زدند او فریاد کشید و ناله می کرد از صدای فریاد و ناله او پانی بیدار شد ملکه زنبورها از داخل کندو بیرون آمد و گفت تو باید خرس مهربان باشی من تو را می شناسم و این را بدان که نباید بدون اجازه دست به کندوی عسل ها می زدی پنی بسیار شرمنده شده بود و خجالت کشید ملکه زنبورها او را بخشید و یک کوزه عسل به آن ها هدیه داد پانی نیز به خاطر بخشیدن پنی از ملکه تشکر کرد یاسن با ما می آموزه که قبل از دست زدن به هر چیزی باید اول اجازه بگیریم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟