نظر م کاظمی برای کتاب اسلحه‌ای برای فروش

اسلحه‌ای برای فروش
گراهام گرین، گلرخ سعیدنیا
۳۳۷ رای
م کاظمی
۱۴۰۳/۰۹/۱۵
در تقسیم بندی های معمول، رمان اسلحه ای برای فروش، پیش از اینکه رمان حادثه یا موقعیت باشد، رمان شخصیت است. در این نوع رمان ها محور داستان نه حادثه، که درونیات و کردار شخصیت های آن است و آنچه رخ می دهد در پرتو شناخت شخصیت روی می دهد. بنابراین برای تحلیل این رمان ابتدا به بررسی شخصیت های آن می پردازیم و به تدریج فصل های مختلف رمان را باز خواهیم گشود. شخصیت محوری داستان «ریون» است؛ مردی بیست و هفت هشت ساله با لبی شکری که بر اثر فقر مالی نتوانسته لبش را مداوا کند. آنچه در کودکی تا نوجوانی بر او گذشته بسیار غم انگیز بوده است. مثلاً از زبان ریون متوجه می شویم که در کودکی پدرش را اعدام می کنند و مادرش به سبب دوام نیاوردن در برابر چنین داغی، گلوی خود را در آشپزخانه منزل می برد، و ریون می گوید که مادرم آن قدر به من اهمیت نداده بود که حتی در آشپزخانه را ببندد. دوران کودکی و نوجوانی او توأم با زجر و فلاکت و فقر و بی مهری سپری می شود تا او به جامعه سرد و بی رحم پا می گذارد و همه اینها باعث می شود تا از او یک قاتل ساخته شود، قاتلی که هرگز روی خوشی از زندگی ندیده و کشتن برای او فقط اظهار بدگمانی نسبت به بشریت است. «آن کرادر»، دختری که هنرپیشه تئاتر است و نامزدش کارآگاه پلیس، یکی دیگر از شخصیت های رمان است. بی شک «کرادر»، در رمان اسلحه ای برای فروش نجات دهنده ریون است، یعنی او را از شر مطلق به سوی خیر هدایت می کند. «آن» در این راه تا مرز کشته شدن فداکاری می کند؛ کارآگاه سرگرد «ماتر» نامزد «آن»، مردی است که شغلش در وهله اول پراهمیت ترین چیز است. شاید بزرگترین دغدغه اش گرفتن ترفیع برای ازدواج با «آن» باشد. آقای «چالماندلی» یا «دیونانت» یا «دیویس»؟،
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟