نظر م کاظمی برای کتاب راه رفتن با کفشهای تولستوی

راه رفتن با کفشهای تولستوی
م کاظمی
۱۴۰۳/۰۹/۱۵
00
وقتی رمانی را می خوانی، در کنار اندیشیدن به شخصیت های رمان و رخدادهای آن، ناخودآگاه به محیط جغرافیایی که پدیده های داستان در آن رخ داده است نیز می اندیشی و هر کس به مقتضای جولانگاه ذهنی اش، بستر جغرافیایی داستان را نیز در ذهن خود ترسیم می کند. خواندن آثار لئو تولستوی نویسنده مشهور روس نیز همین حس را در خواننده ایجاد می کند؛ اسب، جنگل، یخ وسرما، برف، پالتو وکلاه پوست، ابر های خاکستری، سورتمه، سگ، نان و سوپ داغ از واژگانی است که همیشه در داستان های تولستوی از جایگاه ویژه ای بر خوردار است وسبب می شود تا خواننده تصویری از محیطی که داستان در آن رخ داده در ذهن خود بپروراند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.