خطر اسپویل :
لازم در مورد یه خواهر و برادر است که با پدر مادرشان راهپیمایی طولانی در کوه انجام دادند و نیمه شب آتش روشن کردند که استراحت کنند خواهر و برادر بدون آتش نشسته بودند و پدر و مادرشان در حال شستن ظرف ها بود پسر گفت اکنون نوبت توست که برای من داستان تعریف کنی خواهر گفت نه اکنون نوبت توست آن ها به آتش زل زدند و خواهر گفت انگار درون آتش شعله هایی در حال رقص هستند صدای درون آتش گفت رست است ما در حال رقص و پای کوبی هستیم خواهر و برادر تعجب کردند و گفتند تو کیستی صدای درون آتش گفت من مرجع نور و روشنایی هستم صدای درون آتش گفت سرچشمه نورها در واقع جادویی است که کودکان قبل از اینکه پابستانی بزرگسالی بگذارند می بینند دختر گفت سرچشمه نورها در واقع امیدها باورها و زندگی من است پسر گفت سرچشمه نورها در واقع چیزهایی است که هر کس قابل دیدن آن ها نیست قدرت درک جادو و عجایب آن صدای درون آتش گفت آیا حاضرید یک نمایش زیبا از آتشین و نورها ببینید سپس نوارهای رنگی نورانی از آتش از دل آتش بیرون آمدند و در آسمان در حال چرخش و بازی بودن بعضی از این نورهای رنگی تا دور دست ها در اطراف کوه های بلند به چرخش در می آمدند درست همانند یک نمایش آتش بازی در شب خواهر و برادر بسیار تعجب کردند صدای درون آتش گفت علوم است که تا به حال چنین نمایشی ندیده اید پس از مدتی نمایش تمام شد و خواهر و برادر به خواب رفتن صبح سپیده دم که بیدار شدند برای راهپیما با پدر مادرشان حاضر شدند آن ها هرگز نمی دانستند آنچه در شب اتفاق افتاده بود یک خواب بود یا واقعیت
لازم در مورد یه خواهر و برادر است که با پدر مادرشان راهپیمایی طولانی در کوه انجام دادند و نیمه شب آتش روشن کردند که استراحت کنند خواهر و برادر بدون آتش نشسته بودند و پدر و مادرشان در حال شستن ظرف ها بود پسر گفت اکنون نوبت توست که برای من داستان تعریف کنی خواهر گفت نه اکنون نوبت توست آن ها به آتش زل زدند و خواهر گفت انگار درون آتش شعله هایی در حال رقص هستند صدای درون آتش گفت رست است ما در حال رقص و پای کوبی هستیم خواهر و برادر تعجب کردند و گفتند تو کیستی صدای درون آتش گفت من مرجع نور و روشنایی هستم صدای درون آتش گفت سرچشمه نورها در واقع جادویی است که کودکان قبل از اینکه پابستانی بزرگسالی بگذارند می بینند دختر گفت سرچشمه نورها در واقع امیدها باورها و زندگی من است پسر گفت سرچشمه نورها در واقع چیزهایی است که هر کس قابل دیدن آن ها نیست قدرت درک جادو و عجایب آن صدای درون آتش گفت آیا حاضرید یک نمایش زیبا از آتشین و نورها ببینید سپس نوارهای رنگی نورانی از آتش از دل آتش بیرون آمدند و در آسمان در حال چرخش و بازی بودن بعضی از این نورهای رنگی تا دور دست ها در اطراف کوه های بلند به چرخش در می آمدند درست همانند یک نمایش آتش بازی در شب خواهر و برادر بسیار تعجب کردند صدای درون آتش گفت علوم است که تا به حال چنین نمایشی ندیده اید پس از مدتی نمایش تمام شد و خواهر و برادر به خواب رفتن صبح سپیده دم که بیدار شدند برای راهپیما با پدر مادرشان حاضر شدند آن ها هرگز نمی دانستند آنچه در شب اتفاق افتاده بود یک خواب بود یا واقعیت