نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب شبح - پرنده‌ها

شبح - پرنده‌ها
نیک پیتزولاتو، مهگل جابرانصاری
۲۰۶ رای
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
خطر اسپویل:
یک داستان بود ابتدای آن بسیار گنگ و نامفهوم بود و من چندین بار خواندم تا متوجه آن شدم در مورد یک نگهبان است که شب‌ها در پارک در بالای یک برج نگهبانی می‌دهد و نزدیک صبح یعنی سحر از آن برج پرش می‌کند من در مورد این ورزش که می‌گیرن از روی ارتفاع زیاد پرش می‌کنم و با چتر نجات فرود میان چیز زیادی نمی‌دونستم اما اینجا با آن کمی آشنا شدم اینکه این ورزش اسمش بیس جامپینگ است و بسیار خطرناک است در واقع آن نگهبان سال‌ها پیش دوست دخترش را بر اثر همین اتفاق از دست داده بود آن دختر در هنگام پرش چتر خود را دیر باز می‌کند و همین عامل باعث مرگ او شده است این خاطره تلخ باعث شده است که او یک شخص دیگر شود شراب را ترک می‌کند و کتاب مطالعه می‌کند اما روزی که می‌خواست پرش کند در سحرگاه یک دختر دانشجو او را دید و فردا به او گفت که من می‌دانم که آن شبح پرنده در هنگام سحرگاه از برج پرش می‌کند تو هستی نگهبان اول طفره رفت ما عاقبت اعتراف کرد دختر گفت که می‌خواهد یاد بگیرد و آنقدر اصرار کرد که نگهبان آخر پذیرفت آنا چند ماه آموزش دیدند و در این مدت با یکدیگر دوست شدم ما عاقبت که می‌خواست دختر از آن برج پرش کند نگهبان جلوی او را گرفت و گفت اگر فکر می‌کنی با این روش یگر از هیچی نمی‌ترسی دروغ است ترس هیچ وقت از بین بردنی نیست اما دختر لجبازی کرد و پرید بعد از آن گفت که دیگر هیچ وقت این کار را نمی‌کند اما مسابقه‌ای و در همین ورزش برگزار شد و دختر خواست که شرکت کند نگهبان گفت که دوست ندارم تو را نیز از دست بدم و قبلاً کس دیگه‌ای را از دست دادم اما دختر لجبازی کرد و آن‌ها از یکدیگر جدا شدند
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟