با سلام به تیم محترم کتابراه بخصوص خوانشگر محترم کتاب بیوه ریزنقشی از پایتخت
این جور که معلومه زنان زیبا و تنها بخصوص بیوه در همه جای دنیا زیر ذره بین اطرافیان قرار میگیرند و دچار مشکلاتی میشوند مثل قهرمان این داستان.
زن داستان دوبار موردخیانت مردان زندگی خودش قرار گرفته و در نهایت شاید پیش خودش تصور کرده که حتما از ناحیه شخصیت خودش دچار نواقصی هستش و بهمین خاطر بشدت افسرده و ناراحت شده و همین حالات باعث تصمیمی میشه که آخر داستان میگیره.
بنظر من زنان باید مستقل باشند و هیچگاه از نظر مادی و روحی به مردان وابستگی ١٠٠ درصد پیدا نکنند
چون پایانی جز شکست و بدبختی برایشان نخواهد داشت.
داستان راخیلی دوس داشتم و بنطرم خیلی آموزنده بود.
ممنون از کتابراه عزیز
این جور که معلومه زنان زیبا و تنها بخصوص بیوه در همه جای دنیا زیر ذره بین اطرافیان قرار میگیرند و دچار مشکلاتی میشوند مثل قهرمان این داستان.
زن داستان دوبار موردخیانت مردان زندگی خودش قرار گرفته و در نهایت شاید پیش خودش تصور کرده که حتما از ناحیه شخصیت خودش دچار نواقصی هستش و بهمین خاطر بشدت افسرده و ناراحت شده و همین حالات باعث تصمیمی میشه که آخر داستان میگیره.
بنظر من زنان باید مستقل باشند و هیچگاه از نظر مادی و روحی به مردان وابستگی ١٠٠ درصد پیدا نکنند
چون پایانی جز شکست و بدبختی برایشان نخواهد داشت.
داستان راخیلی دوس داشتم و بنطرم خیلی آموزنده بود.
ممنون از کتابراه عزیز