ماجرا در مورد فردی است که جایگاه اجتماعی متوسطی دارد و به خاطر شرایط شغلی با خانوادههای اشرافی رفت و آمد دارد او به خود اجازه دخالت و پرسش در تمام امور را میدهد و تمامی رفتارها و نگرانیهای اشراف زادگان را احمقانه میدانست
اما ذاتا دوست داشت پولدار و مانند آنها باشد تا بتواند بایکی از دوشیزگان که عاشقش شده بود و حس میکرد او به چشم برده به او نگاه میکند ازدواج کند
از عشق او به قمار روی میآورد و پول زیادی بدست میآورد اما لحظهای که فکر میکرد بالاخره به هدفش رسیده آن دوشیزه با حالتی جنون آمیز اورا پس میزند و میرود
او برای تجربه یک زندگی اشرافی کل پول خود را به زنی میدهد که فقط یکماه شبیه آنها زندگی کند اما میبیند که هیچ لذتی نمیبرد و از دوریرعشقش سراسر اندوه است و در نهایت به ففر و تنگدستی میافتد و این بار به قمار اعتیاد پیدا میکند و حتی به زندان میافتد اما باز هم به امید برد زیاد مدام قمار میکند حتی تنها پولی که برای غذا دارد
و حال در پایان داستان میفهمد که آن دوشیزه هم عاشقش بوده و هست اما باز هم بین عشق و قمار قمار را انتخاب کرد
خدایی کجای این داستان انقد جذاب بود که دوستی نوشته بودخوندن این کتاب از نان شب واجب تر است؟؟؟؟؟؟
اما ذاتا دوست داشت پولدار و مانند آنها باشد تا بتواند بایکی از دوشیزگان که عاشقش شده بود و حس میکرد او به چشم برده به او نگاه میکند ازدواج کند
از عشق او به قمار روی میآورد و پول زیادی بدست میآورد اما لحظهای که فکر میکرد بالاخره به هدفش رسیده آن دوشیزه با حالتی جنون آمیز اورا پس میزند و میرود
او برای تجربه یک زندگی اشرافی کل پول خود را به زنی میدهد که فقط یکماه شبیه آنها زندگی کند اما میبیند که هیچ لذتی نمیبرد و از دوریرعشقش سراسر اندوه است و در نهایت به ففر و تنگدستی میافتد و این بار به قمار اعتیاد پیدا میکند و حتی به زندان میافتد اما باز هم به امید برد زیاد مدام قمار میکند حتی تنها پولی که برای غذا دارد
و حال در پایان داستان میفهمد که آن دوشیزه هم عاشقش بوده و هست اما باز هم بین عشق و قمار قمار را انتخاب کرد
خدایی کجای این داستان انقد جذاب بود که دوستی نوشته بودخوندن این کتاب از نان شب واجب تر است؟؟؟؟؟؟