در واقع اگر بخوام به این کتاب امتیاز بدم پنجاه درصدش رو میدم اما اگر بخوام نکات مثبت و منفی کتاب رو عادلانه بیان کنم باید بگم که یک مدت بود که این کتاب رو دانلود کرده بودم اما نمیدونستم بخونمش یانه، با شناختی که از خودم داشتم احتمالا نمیتونستم بیخیال کتاب بشم و خیلی ازم وقت میگرفت. فکر کنم دیروز بود که تصمیم گرفتم یک نگاهی بندازم و نگاه انداختن همانا و بین درگیریها تموم کردنش تا امروز همانا. این اولین کتابی هست که از این نویسنده میخونم اما بنظرم قدرت قلم و داستان پردازی خوبی دارن و مثل بعضی از کتابها نیست که صرفا به آب ببندن و برن جلو تا آخر نتونستم حدس بزنم چه اتفاقی میفته. بعد از تموم کردن کتاب کتاب جانور رو داخل نت سرچ کردم و دنبال بیوگرافی نویسنده گشتم البته آخرش متوجه نشدم جانور ادامه همین ماجرا هست یا داستان عوض میشه اما بیوگرافی خودنوشت برادرشون رو دیدم و متوجه شدم نویسنده این کتاب یک جورایی هم شهریم محسوب میشن. وقتی که برادرشون از علاقشون به کتاب و کتابخونه ملی میگفتن نا خودآگاه کتابخونه ملیای رو تصور میکردم که خودم هم با عشق به کتابها رفتم سمتش و برای من که عاشق نوشتن و کتابها بودم جالب بود. راستش من خودم رو تو جایگاهی نمیبینم که بخوام نقد کنم ام
من خودم ۱۹ سالمه تا سال پیش به هیچ وجه از کتاب خواندن خوشم نمیآمد تا اینکه با کتاب رستگاری که اثر آقای امین فرد هست آشنا شدم از اون موقع تا الان بیشتر از ۱۰ رمان خودم که هیچ کدوم به پای اون کتاب نمیرسه به جز کتاب جوینده که باز هم اثر آقای فرد هستش برای برادران فرد آرزوی موفقیت دارم
لحظه به لحظه با سادیا همراه شدم، باهاش ترسیدم، بغض کردم، خندیدم، به هیجان اومدم، ناامید شدم، امیدوار شدم.. چهقدر زندگی کردم با این کتاب.:))
من خودم ۱۹ سالمه تا سال پیش به هیچ وجه از کتاب خواندن خوشم نمیآمد تا اینکه با کتاب رستگاری که اثر آقای امین فرد هست آشنا شدم از اون موقع تا الان بیشتر از ۱۰ رمان خودم که هیچ کدوم به پای اون کتاب نمیرسه به جز کتاب جوینده که باز هم اثر آقای فرد هستش برای برادران فرد آرزوی موفقیت دارم
لحظه به لحظه با سادیا همراه شدم، باهاش ترسیدم، بغض کردم، خندیدم، به هیجان اومدم، ناامید شدم، امیدوار شدم.. چهقدر زندگی کردم با این کتاب.:))