نظر آریا آزادپور برای کتاب کباب غاز

کباب غاز
محمدعلی جمالزاده
۱۶۸۱ رای
آریا آزادپور
۱۴۰۳/۰۸/۲۲
موضوع این داستان بر محور ماجرا و حادثه قرار دارد. یعنی حوادث دست به دست هم می‌دهند و داستان را به جلو می‌برند. پایان داستان هم بر خلاف انتظار اتفاق می‌افتد و خواننده‌ی داستان غافلگیر می‌شود. داستان ساده و شیرین است و به زبان عامیانه نوشته شده و پر از اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل است. در داستان به مسائل و مصالح دینی و فرهنگی اشاره‌هایی شده است؛ مانند «زبانش چون ذوالفقار علی از نیام بر آمده»، «شق القمر می‌کند» و یا «مانند حضرت ابراهیم که بخواهد اسماعیل را قربانی کند».
داستان عبارت‌های عامیانه از این قبیل دارد: «تنها همان رتبه‌های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش و بگذار سماق بمکند»، «شکم صابون زدن»، مال بد بیخ ریش صاحبش»، «هر گلی هست به سر خودت بزن». که هر کدام کنایه‌ای در بر دارند. عبارت‌های ساده و روانی هم در قصه وجود دارد: «دیدم چاره‌ای نیست و خدا را هم خوش نمی‌آید این بی چاره، که لابد از راه دور با شکم گرسنه و پای برهنه به امید چند ریال عیدی آمده، ناامیدکنم.»
در مواردی از صنعت سجع هم استفاده شده است، مانند بوقلمون و مردم دون در «همان بحبوحه‌ی بخور بخور... به یاد بی ثباتی فلک بوقلمون و شقاوت مردم دون افتادم» و پتیاره و بدقواره در «مکر و فریب جهان پتیاره و وقاحت این مصطفای بد قواره...» هم چنان متأثر از مقدمه‌ی گلستان سعدی می‌نویسد: «بوی غاز چنان مستش کند که دامنش از دست برود» و با استفاده از کلمه‌ی عربی «بلعتُ» و فعل «صرف کردن» عبارت زیر را زینت بخش داستان کرده است: «دو ساعت بعد مهمان‌ها، بدون تخلف تمام و کمال، دور میز حلقه زده در صرف کردن صیغه‌ی بَلّعتُ اهتمام تامی داشتند».
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟