نظر آریا آزادپور برای کتاب نون و القلم

نون و القلم
جلال آل احمد
۹۱۷ رای
آریا آزادپور
۱۴۰۳/۰۸/۲۲
نون و القلم داستان انقلابی است که قلندران در برابر قبله عالم انجام داده‌اند ولی این انقلاب در اثر تلاش و همت قلمندران به وجود نیامده است. بلکه در حقیقت به خاطر فرار قبله عالم انجام شده است. آل احمد در این داستان با روشنگری ویژه‌ای از ماجرای شکست جنبش ملی در اثر کودتای استعماری 28 مرداد 1332 پرده برمی دارد. زبان جلال در کتاب به شیوه تمام نوشته‌هایش روان، ساده و همراه با طنز است. این طنز گزنده در موقعیت‌های مختلف مخاطب را به فکر فرو میبرد و به مشکلات نسل روشنفکر جدید میپردازد. داستان با دید کاملا امانیستی به مسایل مینگرد و وجدان انسانی را مهم‌ترین راه تشخیص حق و باطل میداند. حکایت اصلی درباره دو میرزا بنویس است که درگیر انقلاب قلندران میشوند. میرزا بنویس‌ها در آن دوره و زمانه موقعیت خاصی داشتند و در واقع گنجینه اسرار انسان‌ها به شمار میرفتند. آن‌ها از احوال مردم آگاه بودند و درباره خصوصی‌ترین شرایطشان، به واسطه نامه‌ها، شکایت‌نامه‌ها یا دیگر نوشته‌های دیگری که مینوشتند، آگاه بودند. یکی از این دو میرزا بنویس، میرزا اسدالله، برای خود اصولی دارد و در مقابل پول و قدرت وسوسه نمیشود. او در حقیقت وجدان بیدار مردم است. در مقابل همکار او، میرزا عبدالزکی، کارش فروش دعا و طلسم است. او از جهالت مردم نان میخورد ولی شخصیت منفی داستان نیست. او تنها چنان باهوش است که از جهالت مردم استفاده کند. در مقابل کسانی مثل خانلرخان یا میزان‌الشریعه شخصیت‌های منفی داستان هستند. کسانی که از موقعیت خود یا از اعتقادات مذهبی مردم استفاده میکنند تا به منافع خود برسند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟