نظر سما جعفری برای کتاب در آغوش عشق

در آغوش عشق
محمدعلی قجه
۴۷۳ رای
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۴
من داستان دوم و سوم را بیشتر دوست داشتم. داستان اول موضوعی تکراری داشت. اصلا چطور آن پیرمرد که رفتارش پدرانه بود، به آن دختر علاقه‌مند شد. و همسرش چطور اینقدر سریع او را ترک کرد. شخصیت اصلی قصه که ادعا داشت هنوز دل در گروی همسر سابق خود دارد، چگونه همه‌چیز را از یاد برد و جالب اینکه آقای مرتضوی را همچون پدر خود میدانست و زمانی که از او خواستگاری کرد، تعجب کرده بود، اما با اینحال. سریعا به او پاسخ مثبت داد! از همه عجیبتر بعد از تصادف دختر، او از کجا خبردار شد و به بیمارستان آمد و از احضاریه‌ی دادگاه هم مطلع بود. در ضمن نویسنده‌ی محترم به احضاریه اشاره کردند، اما دیگر دنباله آن را نگرفتند و با پایان داستان، این موضوع را رها کردند. که البته موضوع عجیبی هم بود، چون در داستان یکی دو بار اشاره شده‌بود که یکی از دلایل رفتن پدر بچه این بود که از داشتن بچه بیمار وحشت کرده بود. در کل به نظرم قصه اول کم و کاستی‌های زیادی داشت و قصه دوم و سوم قابل قبول‌تر بودند.
Fateme
۱۴۰۴/۰۱/۰۲
آقای مرتضوی صاحب شرکتی بود که قبل تر اونجا کار میکرد و از اول عاشق سارا بود و چون سارا بهش جواب رد داده بود از اونجا اخراجش کرد ولی در نهایت باز هم دلش بند سارا بود. اون آقایی که مسن بود و زن و بچه داشت و مثل پدر سارا بود و صاحب خیاطی بود آقا مرتضی بود. نویسنده اسامی رو خیلی شبیه ب هم انتخاب کرده و شما اشتباه متوجه داستان شدید.
👋 سوالی دارید؟