کتاب ما شروعش میکنیم از کالین هوور ادامهی مستقیم ما تمامش میکنیم است و دوباره ما رو به دنیای لیلی، اطلس، و بقیه شخصیتهای داستان میبره. این کتاب یه جورایی فرصت دوبارهایه برای شخصیتها تا زخمهاشون رو ترمیم کنن و بتونن گذشته رو پشت سر بذارن. کالین هوور تو این کتاب عمیقتر به روابط و احساسات شخصیتها پرداخته و برای هر کدوم فرصتی فراهم کرده تا از نو خودشون رو پیدا کنن و برای آینده بهتر بجنگن.
لیلی که حالا مادره، با چالشهای جدیدی روبروست و بین احساساتش نسبت به اطلس و گذشتهی پیچیدهاش با رایل گیر کرده. این موضوع داستان رو به یه سطح دیگه میبره و کاری میکنه که آدم با تکتک لحظاتش همدلی کنه. چیزی که این کتاب رو خاص میکنه اینه که به ما نشون میده چطور آدمها میتونن از گذشته عبور کنن و با وجود دردهایی که کشیدن، دوباره عشق رو تجربه کنن. انگار هوور میخواد یادآوری کنه که همیشه یه راه برای بهتر کردن زندگی وجود داره، حتی اگه راه سختی باشه.
اطلس هم توی این کتاب بهعنوان یه شخصیت عمیقتر معرفی میشه. حالا بیشتر از همیشه میفهمیم که چرا لیلی نمیتونه ازش دل بکنه. اطلس با مهربونی و درکی که داره، به نوعی نقطهی امید و روشنایی برای لیلیه، و دیدن اینکه چطور دوباره راهشون به هم میرسه، یه حس دلگرمی به خواننده میده. از طرف دیگه، بخشهای مربوط به رابطهی لیلی و رایل هم به خوبی پرداخته شدن و پیچیدگیهایی که این روابط توی زندگی واقعی دارن، به شکلی واقعی و ملموس بیان شده.
ما با هم شروع میکنیم انگار یه جور هدیه به خوانندههای پایان ماه، یه جوری که انگار هوور خواسته به طرفدارای لیلی و اطلس یه پایان خوب و رضایتبخش بده!
لیلی که حالا مادره، با چالشهای جدیدی روبروست و بین احساساتش نسبت به اطلس و گذشتهی پیچیدهاش با رایل گیر کرده. این موضوع داستان رو به یه سطح دیگه میبره و کاری میکنه که آدم با تکتک لحظاتش همدلی کنه. چیزی که این کتاب رو خاص میکنه اینه که به ما نشون میده چطور آدمها میتونن از گذشته عبور کنن و با وجود دردهایی که کشیدن، دوباره عشق رو تجربه کنن. انگار هوور میخواد یادآوری کنه که همیشه یه راه برای بهتر کردن زندگی وجود داره، حتی اگه راه سختی باشه.
اطلس هم توی این کتاب بهعنوان یه شخصیت عمیقتر معرفی میشه. حالا بیشتر از همیشه میفهمیم که چرا لیلی نمیتونه ازش دل بکنه. اطلس با مهربونی و درکی که داره، به نوعی نقطهی امید و روشنایی برای لیلیه، و دیدن اینکه چطور دوباره راهشون به هم میرسه، یه حس دلگرمی به خواننده میده. از طرف دیگه، بخشهای مربوط به رابطهی لیلی و رایل هم به خوبی پرداخته شدن و پیچیدگیهایی که این روابط توی زندگی واقعی دارن، به شکلی واقعی و ملموس بیان شده.
ما با هم شروع میکنیم انگار یه جور هدیه به خوانندههای پایان ماه، یه جوری که انگار هوور خواسته به طرفدارای لیلی و اطلس یه پایان خوب و رضایتبخش بده!