خطر اسپویل:
این داستان کوتاه صوتی روایت دختری هست که در یک روز پاییزی بر سر قبر زن عموی عزیزش که برایش حکم مادرش را دارد در قبرستانی تنها نشسته که متوجه مردی خوش سیما میشود که سر قبری محزون نشسته دختر تصمیم میگیرد که با مرد صحبت کند و داستان ادامه پیدا میکند این داستان ما را وادار میکند که به مرگ و حواشی ان فکر کنیم به ادم هایی که با ما زندگی میکردند ولی الان در اغوش خاک هستند و ما را با خاطرات شان تنها گذاشته اند خاطراتی که گاهی خوب هستند و گاهی بد و یادها هم طبق همین خاطرات صورت میگیرد و به ما یاد میدهد که حواس مان باشد چگونه با انسانها برخورد کنیم که عمر کوتاه هست. ممنون
این داستان کوتاه صوتی روایت دختری هست که در یک روز پاییزی بر سر قبر زن عموی عزیزش که برایش حکم مادرش را دارد در قبرستانی تنها نشسته که متوجه مردی خوش سیما میشود که سر قبری محزون نشسته دختر تصمیم میگیرد که با مرد صحبت کند و داستان ادامه پیدا میکند این داستان ما را وادار میکند که به مرگ و حواشی ان فکر کنیم به ادم هایی که با ما زندگی میکردند ولی الان در اغوش خاک هستند و ما را با خاطرات شان تنها گذاشته اند خاطراتی که گاهی خوب هستند و گاهی بد و یادها هم طبق همین خاطرات صورت میگیرد و به ما یاد میدهد که حواس مان باشد چگونه با انسانها برخورد کنیم که عمر کوتاه هست. ممنون