سلام ممنون خانم حسینی از کتابی ک نوشتید. داستان کشش خوبی داره طوریکه دوست داری تا اخرشو یکسره بخونی و بخوبی ادم رو با احساسات مختلف همراه میکنه. صبر و تحمل آدمی در برابر مشکلات واینکه در شرایط سخت آدم نجابت و پاکدامنی خودش رو حفظ کنه، از نقاط قوت و خوب داستان شماست، البته نقاط ضعف متعددی هم داره مثل اینکه از اول تا اخرای داستان اشارهای به نماز خوندن دیانه نشده حتی وقتایی ک با احمد رضا در سفر بوده و یهو اخر داستان اشاره جزیی به اون میشه. یا اینک حرفهای تکراری زیادی مثل چایی اوردم، چایی بردم و یا دهانی، دهاتیی و..... زیاد داره.
علاوه بر اینها از احساسات دیانه در برابر اینهمه تحقیر سرسری گذشتید انگار ک این توهینها هیچ حسی توی وجود دیانه ایجاد نمیکنه، یا آخر داستان ک احمد رضا بعد ازدواج با دیانه از وصالش دوری میکنه خیلی غیر واقعی هست و از جذابیت داستان کم کرده، البته عشق دیانه به احمد رضا با وجود همه ازار و اذیتهاش، با توجه به اینکه احمد جاهای مختلف هوای دیانه رو داشته و حمایتش کرده و با توجه ب نیاز دیانه ب داشتنی حامی قابل درک و توجیه هست ولی بنظرم اخرشو میتونستید جذابتر و بهتر تموم کنید.
در کل داستان خوبی بود و من دوبار خوندمش و هر بار جذابیت خودش رو داشت. ممنونم از زحماتتون. امیدوارم کارهای بعدی شما رو همچنان جذاب و پر بارتر بخونیم.
علاوه بر اینها از احساسات دیانه در برابر اینهمه تحقیر سرسری گذشتید انگار ک این توهینها هیچ حسی توی وجود دیانه ایجاد نمیکنه، یا آخر داستان ک احمد رضا بعد ازدواج با دیانه از وصالش دوری میکنه خیلی غیر واقعی هست و از جذابیت داستان کم کرده، البته عشق دیانه به احمد رضا با وجود همه ازار و اذیتهاش، با توجه به اینکه احمد جاهای مختلف هوای دیانه رو داشته و حمایتش کرده و با توجه ب نیاز دیانه ب داشتنی حامی قابل درک و توجیه هست ولی بنظرم اخرشو میتونستید جذابتر و بهتر تموم کنید.
در کل داستان خوبی بود و من دوبار خوندمش و هر بار جذابیت خودش رو داشت. ممنونم از زحماتتون. امیدوارم کارهای بعدی شما رو همچنان جذاب و پر بارتر بخونیم.