از این رمان خوشم اومد، کاملا غرق داستان در شهر بارسلون شدم و از ترجمهی خوب و خواندن روان و تسلط تایماز رضوانی و انتخاب موسیقی لذت بردم.
فارغ از ماجراجویی که در داستان برای جستجوی "خولین کاراکس" توسط "دانیل" انجام میشه، تکرار در زندگی برام جالب بود، پدر "دانیل" او را در سن ده سالگی به گورستان کتابهای فراموش شده میبره و بهش میگه این یک راز هست و چندین سال بعد همین "دانیل" پسر ده سالهی خودش رو به همونجا میبره و بهش میگه این یک راز هست.
در کتاب نکتهی زیر برام جای تعمق داشت که "وقتی فکر کردن به دوست داشتنن یا دوست نداشتن کسی رو تو ذهنت متوقف کردی برای همیشه عشقت به اون آدم تموم شده و دیگه نمیتونی در کنارش باشی. "
از پخش قسمت "هجده" یه اشکالی در پخش چند قسمت وجود داشت، به اینصورت که کتابخوان میگه "هفده" ولی قسمت "هجده" پخش میشه، میگه "سی و دو" ولی قسمت "سی و پنج" پخش میشه.
در آخر هم از کتابراه برای پیشنهاد این کتاب ممنونم⚘️
فارغ از ماجراجویی که در داستان برای جستجوی "خولین کاراکس" توسط "دانیل" انجام میشه، تکرار در زندگی برام جالب بود، پدر "دانیل" او را در سن ده سالگی به گورستان کتابهای فراموش شده میبره و بهش میگه این یک راز هست و چندین سال بعد همین "دانیل" پسر ده سالهی خودش رو به همونجا میبره و بهش میگه این یک راز هست.
در کتاب نکتهی زیر برام جای تعمق داشت که "وقتی فکر کردن به دوست داشتنن یا دوست نداشتن کسی رو تو ذهنت متوقف کردی برای همیشه عشقت به اون آدم تموم شده و دیگه نمیتونی در کنارش باشی. "
از پخش قسمت "هجده" یه اشکالی در پخش چند قسمت وجود داشت، به اینصورت که کتابخوان میگه "هفده" ولی قسمت "هجده" پخش میشه، میگه "سی و دو" ولی قسمت "سی و پنج" پخش میشه.
در آخر هم از کتابراه برای پیشنهاد این کتاب ممنونم⚘️