نظر فریبا نوروزی برای کتاب صوتی چشمه

چشمه
فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۰۷/۱۶
41
چه داستان جالبی بود. اینکه آخر داستان بچهها برگشتند به دنیا و زنده موندن منو به یاد فیلم بوعلی سینا انداخت که بوعلی رفت توی قبرستون و دید همون قصابی که در بازار چربی میخورد امروز مرده و بهش تنفس داد و روی سینهاش گذاشت و از مرگ نجاتش داد و مرد قصاب زنده شد و مردم فرار کردند. ولی این داستان قشنگ بود ولی خرافات هم یکم قاطیش بود. توی این دنیا متاسفانه خیلیها از نداشتن بچه هر روز حسرت میخورن و از این دکتر به اون دکتر میروند که خدا بهشون بچه بده و بعضی افراد که میتونن بچه دار بشن یکی که دارن دیگه دومی رو نمیخوان و بچه سقد میکنن. میدونید هرکس یه جور هست این دنیا محل امتحان هست.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.