خاطرات یکی از فرماندهان جنگ هست، از دوران کودکی تا نوجوانی وجوانی خودش که در زمان شاه بوده توضیح میده، بعد ایشون توی خاطراتش وارد جنگ و سپاه میشه تا میرسه به فرماندهی و قطعنامه ۵۹۸، بعد از عملیات مرصاد میگه، از مجروحیتش میگه، واینکه به آلمان میره برای مداوا و اتفاقاتی که اونجا میوفته
ایشون غیر از توصیفِ خیلی قشنگشون از دلاوریها ومظلومیت بچههای جنگ، تبیین خوبی هم از اتفاقات اون روزها دارن، از خیانتها وبزدلیهای بعضیها میگن، خلاصه اینقدر توی گفتارشون صادق هستند که حرفشون به دل شنونده مینشینه و خودش رو توی اون روزها میبینه، من هرچقدر برای پسرم از انقلاب وحقانیت بچههای جنگ و، نامردی کشورهای غربی و.... میگفتم فرزندم باور نمیکرد، ولی وقتی این کتاب رو گوش میکرد اینقدر حساس میشد، که خوابش نمیبرد، هی میگفت مامان بقیهاش رو بذار گوش کنیم، این جای داستان خیلی به دل من نشست که وقتی جناب سلگی برای مداوا میره به آلمان با دکترش وپرستارها در مورد جنگ نابرابر ایران و عراق صحبت میکنن، و ایشون به خوبی از بر حق بودن ایرانیها دفاع میکنن، چون پرستارهای زن بی حجاب اومده بودن کنار تخت ایشون، ایشون سرش را پایین انداخته بوده، بعد دکترش بهش میگه سرت را بالا بگیر، شما ایرانیها سر بلندید که در برابر قدرتهای بزرگ ایستادید و زیر بار حرف زور نرفتید، به نظرم خوبه به جای جرّو بحث کردنهای بیهوده با جوانها ساکت باشیم و بذاریم شهدا با جوانهایمان صحبت کنن، ایشون اهل دل بوده با معرفت بوده و هنگام عملیاتها برای رزمندگان سخنرانی میکرده، بعضی وقتها کا استاد شجاعی میگن میرزا مثلا اینجور گفت اونجور گفت فک کنم ایشونومیگفته
ایشون غیر از توصیفِ خیلی قشنگشون از دلاوریها ومظلومیت بچههای جنگ، تبیین خوبی هم از اتفاقات اون روزها دارن، از خیانتها وبزدلیهای بعضیها میگن، خلاصه اینقدر توی گفتارشون صادق هستند که حرفشون به دل شنونده مینشینه و خودش رو توی اون روزها میبینه، من هرچقدر برای پسرم از انقلاب وحقانیت بچههای جنگ و، نامردی کشورهای غربی و.... میگفتم فرزندم باور نمیکرد، ولی وقتی این کتاب رو گوش میکرد اینقدر حساس میشد، که خوابش نمیبرد، هی میگفت مامان بقیهاش رو بذار گوش کنیم، این جای داستان خیلی به دل من نشست که وقتی جناب سلگی برای مداوا میره به آلمان با دکترش وپرستارها در مورد جنگ نابرابر ایران و عراق صحبت میکنن، و ایشون به خوبی از بر حق بودن ایرانیها دفاع میکنن، چون پرستارهای زن بی حجاب اومده بودن کنار تخت ایشون، ایشون سرش را پایین انداخته بوده، بعد دکترش بهش میگه سرت را بالا بگیر، شما ایرانیها سر بلندید که در برابر قدرتهای بزرگ ایستادید و زیر بار حرف زور نرفتید، به نظرم خوبه به جای جرّو بحث کردنهای بیهوده با جوانها ساکت باشیم و بذاریم شهدا با جوانهایمان صحبت کنن، ایشون اهل دل بوده با معرفت بوده و هنگام عملیاتها برای رزمندگان سخنرانی میکرده، بعضی وقتها کا استاد شجاعی میگن میرزا مثلا اینجور گفت اونجور گفت فک کنم ایشونومیگفته