داستان صوتی ماهی و جفتش از ابراهیم گلستان، گویی برداشتی آزاد از زندگی خود نویسنده است یا عین سرنوشت ابراهیم گلستان.
تخیل و تصویرسازی در داستان، متن را فیلم وار برای خواننده میکند.
گلستان حرف دلش را در کتاب مستقیم بیان نمیکند و درک بیشتری برای خوانش این کتاب کوچک از خوانندگان میطلبد.
دهستان طوری است که هر خوانندهای برای همذات پنداری با داستان میتواند ارتباط بگیرد.
کتاب با پایان بازی همراه است و کمتر به مخاطب کروکی هدایت به سوی بهترینها را دارد.
ابراهیم گلستان در ماهی و جفتش، خواننده را به این آگاهی رشد میدهد که آدمها فقط صحبت و برداشت خودشان را برای هر چیزی که میبینند بیان میکنند چه درست باشد چه نادرست باشد برایشان فرقی ندارد و این سرنوشت هر کس با فراغت از حرف مردم طی میشود. انتظار پذیرش اشتباه دیگران، فقط شما را در برابر مسائل خسته میکند و انرژی از بین میبرد.
تخیل و تصویرسازی در داستان، متن را فیلم وار برای خواننده میکند.
گلستان حرف دلش را در کتاب مستقیم بیان نمیکند و درک بیشتری برای خوانش این کتاب کوچک از خوانندگان میطلبد.
دهستان طوری است که هر خوانندهای برای همذات پنداری با داستان میتواند ارتباط بگیرد.
کتاب با پایان بازی همراه است و کمتر به مخاطب کروکی هدایت به سوی بهترینها را دارد.
ابراهیم گلستان در ماهی و جفتش، خواننده را به این آگاهی رشد میدهد که آدمها فقط صحبت و برداشت خودشان را برای هر چیزی که میبینند بیان میکنند چه درست باشد چه نادرست باشد برایشان فرقی ندارد و این سرنوشت هر کس با فراغت از حرف مردم طی میشود. انتظار پذیرش اشتباه دیگران، فقط شما را در برابر مسائل خسته میکند و انرژی از بین میبرد.