خطر اسپویل!
اول کتاب خوب شروع شد و شرایط مینا و خانواده اش و حتی عاشقیش قابل درک بود ولی هر چی داستان جلوتر میرفت تعجب آورتر و غیر منطقی تر میشد.. چطور کسی که ناتوانی داره تا اون حد عاشق نیشه تا پای عقد پیش میره و حتی خیانت هم میکنه، ولی به یکباره سرد میشه و ۳۶۰درجه تغییر میکنه؟تا آخر داستان منتظر بودم برای مشکل شهاب دلیل قانع کننده تری مطرح بشه که متاسفانه ضعف داستان همینه و خواننده با یک سوال بزرگ دو سوم آخر داستان رو میخونه!! شخصیت اصلی داستان فردی عاجز، ناتوان، غیر منعطف و دارای عدم اعتماد به نفس فراوان و وابسته و.... هست که اصلا نمیشه درکش کرد و فقط باعث میشه خواننده عصبی بشه و حرص بخوره که چی میشه یه انسان تا این پایه خودش رو حقیقر کنه!! مادر مینا که با اون ددک و شعور هیییییچی از مشکلات دخترش نفهمید ولی امیرحسین که از بچگی تا اون سن ندیده بود با یک نگاه همه چی رو فهمید! مهناز چرا بین امیرحسین و مینا تفرقه ایجاد کرد؟ چرا دلیلش مشخص نشد.. متایفانه داستان ضعیف و پر اشکال و با ریتم کند و تکراری بود و خواندنش رو پیشنهاد نمیکنم!
اول کتاب خوب شروع شد و شرایط مینا و خانواده اش و حتی عاشقیش قابل درک بود ولی هر چی داستان جلوتر میرفت تعجب آورتر و غیر منطقی تر میشد.. چطور کسی که ناتوانی داره تا اون حد عاشق نیشه تا پای عقد پیش میره و حتی خیانت هم میکنه، ولی به یکباره سرد میشه و ۳۶۰درجه تغییر میکنه؟تا آخر داستان منتظر بودم برای مشکل شهاب دلیل قانع کننده تری مطرح بشه که متاسفانه ضعف داستان همینه و خواننده با یک سوال بزرگ دو سوم آخر داستان رو میخونه!! شخصیت اصلی داستان فردی عاجز، ناتوان، غیر منعطف و دارای عدم اعتماد به نفس فراوان و وابسته و.... هست که اصلا نمیشه درکش کرد و فقط باعث میشه خواننده عصبی بشه و حرص بخوره که چی میشه یه انسان تا این پایه خودش رو حقیقر کنه!! مادر مینا که با اون ددک و شعور هیییییچی از مشکلات دخترش نفهمید ولی امیرحسین که از بچگی تا اون سن ندیده بود با یک نگاه همه چی رو فهمید! مهناز چرا بین امیرحسین و مینا تفرقه ایجاد کرد؟ چرا دلیلش مشخص نشد.. متایفانه داستان ضعیف و پر اشکال و با ریتم کند و تکراری بود و خواندنش رو پیشنهاد نمیکنم!