خطر اسپویل:
در ابتدا وقتی داستان اغاز می شود، گویا با داستانی ساده و قدیمی و هم وزن شنگول و منگول یا غول های چراغ جادو سر و کار دارید. ادبیاتی ساده و روان و بدون آلایش و شاید به سبک کتب آسمانی. به مرور داستان نویسی پیچیده و پیچیده تر می شود و بر تکلف نمادها و جزییات افزوده می شود. در ابتدای داستان شما به خوبی متوجه نمادها می شوید و کشف نمادها ساده است. داستانی شبیه به اخراج آدم و حوا از بهشت و زندگی برروی زمین که همان ماکوندوست. داستانی شبیه به قتل هابیل به دست قابیل و خوردن میوه ی ممنوعه. اما به مرور میفهمید که این داستان در واقع زندگی بشر است از ابتدا تا انتها، در هفت نسل با تمام سطوح اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و انسانیش. شما به وضوح می بینید که چگونه پیامبران معجزه می کنند و چگونه با امدن مدرنیته منقرض می شوند. چگونه حرص و غرور جنگ بر می افروزد. چگونه استثمار اغاز می شود. چگونه اصلا احزاب شکل می گیرند. شهوت چگونه قالب میشود و تسلسل بشر تا کجا پیش می رود. در انتهای داستان آئورلیانو سوم به رمز گشایی نوشته های ملکیادس می نشیند. آن نوشته ها در مورد تمام زندگی خاندان بوئندیاست. در واقع شما آئورلیانو هستید و نوشته های ملکیادس همین کتاب است و شما به دنبال جایگاه خودتان در زندگی هستید همانگونه که ائورلیانو بود. با این تفاوت که این کتاب در مورد یک خاندان نیست در مورد همه ی ماست. آئورلیانو هرچی بیشتر پیش میرود رمز گشایی سخت تر می شود. دقیقا شبیه خود همین کتاب و در نهایت همه چیز ساده می شود که گویا به زبان اسپانیایی بوده، همانطور که صد سال تنهایی به این زبان است. وقتی آئورلیانو می فهمد که کیست و از کجا آمده مرگش فرا می رسد ولی آنکسی که خانه ی اندیشه اش ویران می شود تویی
در ابتدا وقتی داستان اغاز می شود، گویا با داستانی ساده و قدیمی و هم وزن شنگول و منگول یا غول های چراغ جادو سر و کار دارید. ادبیاتی ساده و روان و بدون آلایش و شاید به سبک کتب آسمانی. به مرور داستان نویسی پیچیده و پیچیده تر می شود و بر تکلف نمادها و جزییات افزوده می شود. در ابتدای داستان شما به خوبی متوجه نمادها می شوید و کشف نمادها ساده است. داستانی شبیه به اخراج آدم و حوا از بهشت و زندگی برروی زمین که همان ماکوندوست. داستانی شبیه به قتل هابیل به دست قابیل و خوردن میوه ی ممنوعه. اما به مرور میفهمید که این داستان در واقع زندگی بشر است از ابتدا تا انتها، در هفت نسل با تمام سطوح اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و انسانیش. شما به وضوح می بینید که چگونه پیامبران معجزه می کنند و چگونه با امدن مدرنیته منقرض می شوند. چگونه حرص و غرور جنگ بر می افروزد. چگونه استثمار اغاز می شود. چگونه اصلا احزاب شکل می گیرند. شهوت چگونه قالب میشود و تسلسل بشر تا کجا پیش می رود. در انتهای داستان آئورلیانو سوم به رمز گشایی نوشته های ملکیادس می نشیند. آن نوشته ها در مورد تمام زندگی خاندان بوئندیاست. در واقع شما آئورلیانو هستید و نوشته های ملکیادس همین کتاب است و شما به دنبال جایگاه خودتان در زندگی هستید همانگونه که ائورلیانو بود. با این تفاوت که این کتاب در مورد یک خاندان نیست در مورد همه ی ماست. آئورلیانو هرچی بیشتر پیش میرود رمز گشایی سخت تر می شود. دقیقا شبیه خود همین کتاب و در نهایت همه چیز ساده می شود که گویا به زبان اسپانیایی بوده، همانطور که صد سال تنهایی به این زبان است. وقتی آئورلیانو می فهمد که کیست و از کجا آمده مرگش فرا می رسد ولی آنکسی که خانه ی اندیشه اش ویران می شود تویی