Im Western Nichts Neues
عنوان کتاب زبان اصلی، بیشتر به محتوای کتاب میآید:
"در غرب خبری نیست"
متن کتاب یعنی یک ایستادن تمام قد و اعتراض به جنگ! محکم، تلخ و کوبنده اما بسیار روان و ملموس. .. جنگرا از نگاه یکسرباز زندگی و به خوبی با زنجیره پیوستهای از کلمات پوچی، هراس و پس لرزههای ناشی از حادثه مهیب جنگ را مزه مزه میکنیم. سربازی که اگرچه همه روزمرههای عادی یکسرباز را انجام میدهد اما از درون به جنگ حمله میکند و حتی جلوههای وطن دوستی و شعارهای طرفین را مانند جوانی از دست رفتهاش به استهزا میگیرد و عمق تلخی حرف هایش را با صراحت و سادگی میپوشاند.
"وقتی فرهنگ چندهزارسالهی بشر نمیتواند جلو جاری شدن این نهر خون را بگیرد یا این فرهنگ دروغین است یا هیچ ارزشی ندارد. " این یکی از بزرگترین مشتهایی است که نویسنده به پیکر انسان معاصر میکوبد اما ضربهاش به مراتب کمتر از خطوط مربوط به مرگ کات بود، مرگ کات دقایقی من رو متحیر کرد! جالب اینجاست که در پیشگفتار مترجم به این بخش اشاره کرده بود و من کاملا در خلال داستان فراموشش کرده بودم؛ البته طبیعی است که حضور در خط مقدم جبهه و تجربه انفجارهای پی در پی پیشگفتار را از ذهن آدم پاککند، مگر نه؟!
عنوان کتاب زبان اصلی، بیشتر به محتوای کتاب میآید:
"در غرب خبری نیست"
متن کتاب یعنی یک ایستادن تمام قد و اعتراض به جنگ! محکم، تلخ و کوبنده اما بسیار روان و ملموس. .. جنگرا از نگاه یکسرباز زندگی و به خوبی با زنجیره پیوستهای از کلمات پوچی، هراس و پس لرزههای ناشی از حادثه مهیب جنگ را مزه مزه میکنیم. سربازی که اگرچه همه روزمرههای عادی یکسرباز را انجام میدهد اما از درون به جنگ حمله میکند و حتی جلوههای وطن دوستی و شعارهای طرفین را مانند جوانی از دست رفتهاش به استهزا میگیرد و عمق تلخی حرف هایش را با صراحت و سادگی میپوشاند.
"وقتی فرهنگ چندهزارسالهی بشر نمیتواند جلو جاری شدن این نهر خون را بگیرد یا این فرهنگ دروغین است یا هیچ ارزشی ندارد. " این یکی از بزرگترین مشتهایی است که نویسنده به پیکر انسان معاصر میکوبد اما ضربهاش به مراتب کمتر از خطوط مربوط به مرگ کات بود، مرگ کات دقایقی من رو متحیر کرد! جالب اینجاست که در پیشگفتار مترجم به این بخش اشاره کرده بود و من کاملا در خلال داستان فراموشش کرده بودم؛ البته طبیعی است که حضور در خط مقدم جبهه و تجربه انفجارهای پی در پی پیشگفتار را از ذهن آدم پاککند، مگر نه؟!