داستان درباره مارگریت معروف به مادام کاملیا هس که زنی خوش گذرانه اما از همون ابتدای کتاب، شنونده متوجه میشه که این زن مُرده و اموالش همه به فروش میرسه... اما چرایی مُردنش و این که چرا مردی تا این حد عاشق و شیفته اون بوده که بعد از مرگش، آشفته و سرگردان شده، میشه ادامه داستان...
داستان در فرانسه و خیابانهای معروفش روایت میشه و ما همراه با ارمند و مارگریت در مجالس تئاتر و مهمانیها شرکت میکنیم و عشق مثل گل کاملیا شکوفه میزنه تو قلب هامون اما وقتی گذشته تاریکی از هوس بازی رهات نکنه، نیروی عشق حقیقی هم نمیتونه اونو پس بزنه و بر علیهاش پیروز بشه و اون شکوفههای قشنگ، خشک و پژمرده میشن...
داستان عواقب کارهای مارگریت و دلداگی دو شخصیت داستان هس... «که عشق آسان نمود اول اما افتاد مشکل ها»
شاید شخصیت مارگریت از نظر خیلیها بد و سیاه باشه اما مارگریت تمام سعی اشو کرد که جبران کنه اما متاسفانه عشق تو گردباد حوادث همیشه اولین قربانیه...
پ ن ۱: گویندگی واقعا خوب و لذت بردم.
پ ن۲: خوندن یا شنیدناش رو پیشنهاد میدم حتماااا.
داستان در فرانسه و خیابانهای معروفش روایت میشه و ما همراه با ارمند و مارگریت در مجالس تئاتر و مهمانیها شرکت میکنیم و عشق مثل گل کاملیا شکوفه میزنه تو قلب هامون اما وقتی گذشته تاریکی از هوس بازی رهات نکنه، نیروی عشق حقیقی هم نمیتونه اونو پس بزنه و بر علیهاش پیروز بشه و اون شکوفههای قشنگ، خشک و پژمرده میشن...
داستان عواقب کارهای مارگریت و دلداگی دو شخصیت داستان هس... «که عشق آسان نمود اول اما افتاد مشکل ها»
شاید شخصیت مارگریت از نظر خیلیها بد و سیاه باشه اما مارگریت تمام سعی اشو کرد که جبران کنه اما متاسفانه عشق تو گردباد حوادث همیشه اولین قربانیه...
پ ن ۱: گویندگی واقعا خوب و لذت بردم.
پ ن۲: خوندن یا شنیدناش رو پیشنهاد میدم حتماااا.