نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب باغ مخفی

من قبلاً فیلم این کتاب را دیده بودم و کتاب آن نیز بسیار قشنگ است در مورد دختری است که با طبیعت دوست است در آن خانه قدیمی و بزرگ سری بیمار در تخت زندگی می کند که همیشه نا امید است و همچنین خدمتکارها و دکتر او نیز حرف های ناامید کننده می زنند که او خواهد مرد اما در داخل فیلم گفته بود که کالین نباید بیرون برود زیرا آن جا ویروس است و آن ها همیشه ماسک می زدند و او را بسیار به حمام می بردند اما مری پنهانی با او دوست شد در مورد زیبایی های باغ بیرون حرف زد او گفت که او و دیگان یک باغ مخفی پیدا کردند و در آن جا باغبانی می کنند او گفت که دیگون با نیلبکش یوانات را به سمت خود فرا می خواند از جمله روباه خرگوش سنجاب کلاغ و سینه سرخ کالین با اشتیاق به حرف های او گوش داد و از اینکه دختر خاله اش مری در آن خانه است بسیار خوشحال بود پدر کالین به سفر می رفت و از اینکه پسرش بیمار بود ناامید و غمگین بود بالاخره کالین تصمیم گرفت که روی ویلچر بشیند و با مری و دیگون به باغ مخفی که آن ها پرورش دادن برود وقتی آن باغ را دید بسیار خوشحال شد و گفت چقدر زیباست بهار از راه رسیده بود و شکوفه باران شده بود او همچنین حیواناتی را که دیگون اهلی کرده بود دید با تلاش های آن ها کالین توانست روی دو پای خود بایستد کالین همراه مری و دیگون در باغ می دوید و بازی می کرد او نیز یک گل در آن جا کاشت پدرش از سفر برگشت و با دیدن او که اینقدر شاد و سرحال است خوشحال شد خدمتکارها و دکتر گفتند که این یک معجزه است و آن را مدیون مری هستند.