نظر هدی میرزامحمدی برای کتاب صوتی بیوهی ریزنقشی از پایتخت

بیوهی ریزنقشی از پایتخت
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
42
نمیدانم چرا اینقدر امتیاز گرفته مقصود این داستان چی بود. قصد داشت کنجکاوی همسایه ها را نشان بدهد؟ یا بگوید این خانم جادوگر بود؟ در نهایت مشخص نشد چرا این خانم عکس همسایه ها را گلدوزی کرده بود؟ و چرا خانواده با اصالت او پیگیر او نبودند. با توجه به اینکه افرادی در شهر خودش خبر داشتند که در اینجا زندگی می کند. همسایه های کنجکاو معمولا دخالت هم می کنند. چطور اینها فقط تماشا می کردند؟ طوری گوینده تعریف می کرد انگار فیلم سینمایی می دیده. او را تا پشت بام همراهی کردند تا او با لباس سیاه خودکشی کند؟ در کشور خودمان را که مطمئن هستم کمک و یاری و ترغیب شخصی و تسهیل راه خودکشی و اقدامی نکردن برای نجات جان او جرم محسوب می شود. احتمالا در خارج کشور هم همین است. آن ها تماشا کردند و دنباله عروس را گرفتند تا از پشت بام بپرد؟؟؟ واقعا چرند محض بود چرا نویسنده فکر می کند فقط باید کلمات قلمبه و سخت را کنار هم بیاره تا یک نویسنده خوب بشه؟؟؟ داستان باید تو را جذب کنه. تنها نکته مثبت آن جا بود که نامزد بیوه وقتی منتظر بود به جای سیگار کشیدن بارفیکس میرفتین تنها نکته مثبت بود.
عادل قاسمی
۱۴۰۴/۰۳/۳۱
درست میفرمائید، ولی این یه داستان کوتاه بود و نوسینده باید یه جوری داستان رو میبست که بلند نشه واین قدرت افکار نوسینده رو میرسونه که چجوری داستان رو به زیبایی جمع کنه، واین از ایرادات این داستان بود
یعقوب جاسمی
۱۴۰۴/۰۵/۲۵
عروسکها نماد بچهای بود که سقط شده بود