خیلی بد بود. داستان که نبود انشا یک پسر بچه ده ساله بود که به او اعتماد به نفس زیادی دادند.
در برنامههای تلویزیونی دیدیم بچهها کوچکتری که قدرت بیان بسیار بهتری داشتند. بهتر بود کمی با این کودک تمرین میشد و به مخاطب احترام گذاشته میشد. صدها ایراد و حتی صدای کاغذ. این خوب نیست. یک پسر ده ساله میدونه که باید برای هر نتیجهای تلاش کنه. کاش به بچه هامون بجای اعتماد به نفس کاذب یاد بدیم که حتی کارهای ساده و پیش پا افتاده را با کیفیت انجام بدهند. این جامعه را رشد میده. ابدا این نوع گفتار رو گویندگی داستان تلقی نمیکنم. شاید بیرحمانه باشه که یک امتیاز دادم.
ولی من با فرزندان خودم هم همینطور هستم از آنها میخواهم بهترین را انجام بدهند تا مستحق تشویق باشند. امیدوارم در آینده از بنیامین عزیز باقدرت و تسلط بیشتر و با احساس داستانی بشنوم و پنج ستاره به تلاش او خواهم داد
در برنامههای تلویزیونی دیدیم بچهها کوچکتری که قدرت بیان بسیار بهتری داشتند. بهتر بود کمی با این کودک تمرین میشد و به مخاطب احترام گذاشته میشد. صدها ایراد و حتی صدای کاغذ. این خوب نیست. یک پسر ده ساله میدونه که باید برای هر نتیجهای تلاش کنه. کاش به بچه هامون بجای اعتماد به نفس کاذب یاد بدیم که حتی کارهای ساده و پیش پا افتاده را با کیفیت انجام بدهند. این جامعه را رشد میده. ابدا این نوع گفتار رو گویندگی داستان تلقی نمیکنم. شاید بیرحمانه باشه که یک امتیاز دادم.
ولی من با فرزندان خودم هم همینطور هستم از آنها میخواهم بهترین را انجام بدهند تا مستحق تشویق باشند. امیدوارم در آینده از بنیامین عزیز باقدرت و تسلط بیشتر و با احساس داستانی بشنوم و پنج ستاره به تلاش او خواهم داد