نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب آخرین برگ

آخرین برگ
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۵/۱۸
00
هنگامی که سو گفت من با افتادن آخرین برگ میمیرم همچنان به پنجره زل میزد و بسیار ناامید بود من با خود گفتم که بهتر است که جانسون مخفیانه کی از برگها را به شاخه با چسب بچسباند که وقتی سو آن را دید و فهمید که یکی از برگها نمیافتد او امیدوار خواهد شد و بهبود خواهد یافت دقیقاً همین افکار من شکل گرفت و در آخر آن برمان شبانه یک برگ نقاشی کرده است و به شاخه متصل کرده است و خود مرد همان برگ نقاشی باعث شد امیدوار شود و خوب شود امید برای زندگی بهترین چیز است اگر ناامید باشیم زندگیمون از همینی که هست بدتر خواهد شد
هیچ پاسخی ثبت نشده است.