سلام. کتاب موضوعی دنبال میکنه که احساس میکنم سر و انتهایش نا پیداست و هر چقدر خواستم با آن انس بگیرم و موضوع آن را کشف کنم نشد که انگار نویسنده این را نمیخواست. در کتاب از اسامی زیادی نام برده میشود که به طور مرتب مجبور میشدم برگردم عقب ببینم همچین اسمی تا خالا ذکر شده. و یک موضوع دیگه ص ۳۰۰کتاب وجود نداشت و چرا همچین اتفاقی افتاد؟
در مورد آخر داستان که زین برگشت خوب برادر جین کی بود و قرارع چه اتفاقی بیفته و آیا این کتاب جلددومی هم دارد؟
در مورد کابوسهای ویرجینیا ب نظرم اگر نویسنده روی این تمرکز میکرد که با هر کابوس گذشته یادآوری میشد بهتر بود که در ذهن خواننده تصویر از فرقهی زین تداعی بشود چیز زیادی از فرقه زین نفهمیدم جز اینکه امضای اون آتیشه خب شاید بهتر بود بیشتر به شخصیت و ویژگیهای اون پرداخته میشد و اون واقعا چه کسی بود؟
و مرگ هانا بروستر نمیفهمم که چرا باید خودکشی کنه تا خودش از مرگ و کابوس نجات بده وقتی تو قرارع بمیری خب چرا خودکشی شاید نمردی و با ترس هایت روبه رو شدی! و کتاب سعی داشت که موضوع را جنایی که بنظرم اصلا قوی نبود!
ممنون از کتابراه عزیز
در مورد آخر داستان که زین برگشت خوب برادر جین کی بود و قرارع چه اتفاقی بیفته و آیا این کتاب جلددومی هم دارد؟
در مورد کابوسهای ویرجینیا ب نظرم اگر نویسنده روی این تمرکز میکرد که با هر کابوس گذشته یادآوری میشد بهتر بود که در ذهن خواننده تصویر از فرقهی زین تداعی بشود چیز زیادی از فرقه زین نفهمیدم جز اینکه امضای اون آتیشه خب شاید بهتر بود بیشتر به شخصیت و ویژگیهای اون پرداخته میشد و اون واقعا چه کسی بود؟
و مرگ هانا بروستر نمیفهمم که چرا باید خودکشی کنه تا خودش از مرگ و کابوس نجات بده وقتی تو قرارع بمیری خب چرا خودکشی شاید نمردی و با ترس هایت روبه رو شدی! و کتاب سعی داشت که موضوع را جنایی که بنظرم اصلا قوی نبود!
ممنون از کتابراه عزیز