خدایا کل داستان داشتم حرص میخوردم😂 اخه بخاطر یه سس اینکارا لازم بود حتی بخاطر سس از خیر تصادف ماشین هم گذشت بخاطر سس تک نفره اپارتمان و ماشینش رو فروخت چرا اون همبرگری تویه شیراز سس و ازش نگرفت و این ظلم رو در حق این بنده خدا انجام داد
یا یه همبردیگه بهش میفروخت که این فرد به تهران و بعد به امریکا نخواهد بره و این همه زحمت نکشه فرد واقعا وسواس فکری داشت و دست خودش نبود باید درکش کرد
و اینکه از فکر سس نمیتونست در بیاد واقعا عذاب اوره حتی برای خود فرداخر داستانم رئیس کل این همبرگر فروشیها که فردی تنها در امریکا بود تمام داراییاش رو به نام فرد زدو این دور از ذهنه بنظرم و بچگونه بود
و حتی وقتی مدیر عامل شرکت شده بود تنها فکرش این بود آیا تعداد نانها همبرگرها و سسها برابره حتی اون موقعه هم احساس شادی نداشت بخاطر وسواس فکری
ممنون از کتابراه
یا یه همبردیگه بهش میفروخت که این فرد به تهران و بعد به امریکا نخواهد بره و این همه زحمت نکشه فرد واقعا وسواس فکری داشت و دست خودش نبود باید درکش کرد
و اینکه از فکر سس نمیتونست در بیاد واقعا عذاب اوره حتی برای خود فرداخر داستانم رئیس کل این همبرگر فروشیها که فردی تنها در امریکا بود تمام داراییاش رو به نام فرد زدو این دور از ذهنه بنظرم و بچگونه بود
و حتی وقتی مدیر عامل شرکت شده بود تنها فکرش این بود آیا تعداد نانها همبرگرها و سسها برابره حتی اون موقعه هم احساس شادی نداشت بخاطر وسواس فکری
ممنون از کتابراه