خطر اسپویل:
داستان درباره ی اینه که هانسل و گرتل در خونشون غذایی ندارن پس اونها تصمیم میگیرن که گرتل بعضی از وسایل خانه را بفروشه و هانسل کمی چوب برای گرم شدن ببره. تا اینکه اونها به یک جوجه اردک زشت میرسن و با اون صحبت می کنن و به خانه می رن. ولی روز دوم اونها گم میشن و به یه خونه ی شکلاتی میرسن و از پیرزن صاحب خانه خواستار غذا می شن. ولی پیرزن اونها رو توی خونش زندانی می کنه، ولی جوجه اردک زشت اونها رو نجات میده و اونها به خونشون برمیگردن
داستان درباره ی اینه که هانسل و گرتل در خونشون غذایی ندارن پس اونها تصمیم میگیرن که گرتل بعضی از وسایل خانه را بفروشه و هانسل کمی چوب برای گرم شدن ببره. تا اینکه اونها به یک جوجه اردک زشت میرسن و با اون صحبت می کنن و به خانه می رن. ولی روز دوم اونها گم میشن و به یه خونه ی شکلاتی میرسن و از پیرزن صاحب خانه خواستار غذا می شن. ولی پیرزن اونها رو توی خونش زندانی می کنه، ولی جوجه اردک زشت اونها رو نجات میده و اونها به خونشون برمیگردن