کتاب در بارهی روزمرگیهای زنی بود به اسم سایه
که با اعتماد بنفس بوده درس خوانده بوده و الان شوهر کرده ولی کم کم اعتماد بنفسش کم میشه و بین خودش و همسرش سردی به میان میاد
یه روزی خودشو پیدا میکنه اعتماد بنفسشو بالا میبره و اون موقعه اس که رابطشون خوب میشه میگفت دنیارا رو خاسکتری میبینه اما بعد از پیدا کردن خودش دنیارو رنگی تر میبینه
ممنون از کتابراه
که با اعتماد بنفس بوده درس خوانده بوده و الان شوهر کرده ولی کم کم اعتماد بنفسش کم میشه و بین خودش و همسرش سردی به میان میاد
یه روزی خودشو پیدا میکنه اعتماد بنفسشو بالا میبره و اون موقعه اس که رابطشون خوب میشه میگفت دنیارا رو خاسکتری میبینه اما بعد از پیدا کردن خودش دنیارو رنگی تر میبینه
ممنون از کتابراه