نظر خانمِ عشقِ کتابـ📚 برای کتاب صوتی هامتی دامتی

هامتی دامتی
ویلیام والانس دنسلو، محمد طالشیان
۶۱۲ رای
خانمِ عشقِ کتابـ📚
۱۴۰۳/۰۴/۲۱
این داستان درباره یک تخم مرغ است که به خاطر شکننده بودن و نرم بودنش هنیشه نگران بود او وقتی راه میرفت قلبش در شکمش بالاپایین میرفت و اگر به جایی میخورد پوسته‌اش ترک برمیداشت و لین مسئله او را نگران کرده بود تا اینکه یک روز تصمبم میگیرد از مرغ مزرعه کمک بخواهد او گفت تو باید مراقب خودت باشی زیرا پدرت خیلی سهل انگار بود و به حرف کسی گوش نمیداد روزی که بالای دیوار نشسته بود پایین افتاد و شکست و دیگه هیچ جوری نمیتوانستیم او را درست و سالم کرد او حتی از یک تخم مرغ نیمرو هم بدتر شده بود اگه تو میخواهیی سفت بشوی به خانه زن کشاورز برو و بگو تو را داخل آب داغ بجوشاند. هامتی دامتی آن جا رفت و زن کشاورز هم او را داخل آب جوش گذاشت و بعد هم دور او یک پارچه خال خالی پوشاند. هامتی دامتی دیگر سفت و محکم شده بود و تصمیم گرفت دنبا را بگردد او گاهی مانند یک دلقک مردم را میخنداند گاهی هم با ساز خود برای آن‌ها مینواخت او همواره از مرغ مزرعه و زن کشاورز ممنون بود به خاطر اینکه به او کمک کردند که محکم بشود
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟