نظر Hasty برای کتاب صوتی کرم و کشاورز

کرم و کشاورز
جف دیناردو، محمد طالشیان
۳۰۲ رای
Hasty
۱۴۰۳/۰۴/۰۷
شنونده‌ی داستان زیبایی راجب کشاورز و یک کرم بودیم.
و اما خود داستان اینگونه روایت شد که یک کرم در زمین‌های کشاورزی زندگی میکند و گاهی هم باعث کمک‌های غیر مستقیمی به صاحب آن زمین از جمله نرم کردن خاک آن جا میکند ولی مدتی بعد بسیار غمگین می‌شود زیرا احساس میکند دیگر نمیتواند کار مفیدی برای کشاور انجام دهد مخصوصا اینکه میدید خود کشاورز بذر می‌پاشد یا شخم میزند و. ‌.. برای همین دیگر توان و حوصله‌ی کار کردن را از دست داد و روزی از شب تا نزدیکای طلوع خورشید بیدار ماند و همانطور که روی یک گوجه نشسته بود به این قضیه فکر میکرد سپس در نزدیکی صبح میخوابد و با تکان خوردن برگ‌ها یکدفعه بر میخیزد آنگاه میبیند پیرمرد بالای سرش است، پیرمرد رو به کرم میگوید پس تو در نگهداری این زمین به من کمک میکنی؟؟؟ اما کرم در جواب پیرمرد میگوید نه من دیگر توانی برای کار کردن ندارم و خودت همه کار‌های مهم را از جمله بذر پاشیدن و شخم زدن انجام میدهی و تا غروب آفتاب مکالماتی این چنین بین پیرمرد و کشاورز صورت میگیرد و پیرمرد، کرم را با احترام زیر خاک میگذارد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟