نظر Hasty برای کتاب صوتی خانم موش مغرور

خانم موش مغرور
Hasty
۱۴۰۳/۰۴/۰۵
70
داستان زیبایی بود. شاید بهتر است بگویم داستان های زیبایی بودند زیرا در قالب همین فایل یک داستان چند دقیقه ای دیگر با مفهومی مشترک روایت میگردد، و هر دوی آن ها تنها یک مفهوم دارند، ساده نباشید و به هر کسی اعتماد نکنید. داستان اول از این قرار بود که یک موش روزی به جارو و پاکیزگی در اطراف منزل خود میپردازد که ناگهان سکه ای را میبند، خانم موش پول را بلند کرده و بعد از کمی فکر، تصمیم میگیرد از آن کلاه زیبایی بخرد، خانم موش کلاه را روی سر میگذارد و به دنبال همسری برای خودش میگردد، او چندین حیوان را که به او پیشنهاد ازدواج میدهند رد میکند تا به گربه ای زیبا و خوش صدا می رسد، خانم موش به خاطر ظاهر و صدای زیبا گربه را انتخاب میکند و آن ها با هم ازدواج کرده و جشن میگیرند ولی این پایان ماجرا نیست چون گربه به سمت خانم موش حمله ور میشود و خانم موش از آن جا فرار کرده و خود را در جایی پنهان میکند تا خورده نشود. داستان دوم همین فایل راجب مردی خوش قلب و مهربان است که مار یخ زده ای را میبیند، مرد آن مار را در زیر لباس خود پنهان کرده تا مار کم کم گرم شود، بعد از چند ساعت مار حالش خوب میشود و از روی غریزه مرد را نیش میزند، مرد هم عصبانی شده و مار را روی زمین میکوبد و او را حیوانی بدجنس خطاب کرده و او را میکشد، ولی خودش نیز خیلی زود میمیرد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.