اگه دنبال یه کتابی هستی که هم تاریخی باشه و هم بتونه از ته دل تکونت بده، "کتابدار آشویتس" رو حتماً بخون. این کتاب درباره دختری به نام دیتا کراوسه که توی بدترین شرایط ممکن، یعنی اردوگاه مرگ آشویتس، به یه قهرمان تبدیل می‌شه. دیتا که فقط یه دختر جوونه، تو دل اون جهنم، به کتابداری مشغول می‌شه. نه یه کتابخونه شیک و پیک، بلکه چند تا کتاب داغون که زیر دست و پا قایم کرده تا به بچه‌ها و بقیه امید بده.
کتابدار آشویتس یه داستان واقعیه و وقتی می‌خونیش، با خودت می‌گی چطور ممکنه یه نفر تو اون شرایط همچین کار بزرگی کنه. نویسنده خیلی خوب تونسته حس و حال اون روزا رو به تصویر بکشه. از یه طرف وحشت و ترس و از طرف دیگه امید و تلاش برای زنده موندن و حفظ روحیه.
خب، حالا بریم سراغ نقدش. کتاب واقعاً جذاب و دلنشینه، ولی بعضی جاها یه کم کُند پیش می‌ره. توصیفات بعضی وقتا طولانی می‌شه و شاید حوصله‌ت سر بره، ولی اگه یه کم صبر کنی، دوباره می‌ری تو دل ماجرا. چیزی که من خیلی ازش خوشم اومد، شخصیت‌پردازی دیتا و بقیه آدمای تو داستانه. همشون واقعی به نظر میان و می‌تونی باهاشون ارتباط برقرار کنی.
نویسنده تونسته به خوبی نشون بده که چطور یه دختر جوون تو دل اون همه وحشت و ظلم، دست به کارایی می‌زنه که حتی بزرگترا هم شاید ازش بترسن. شجاعت دیتا و اینکه چطور با چند تا کتاب کهنه تونست به بقیه امید بده، واقعاً قابل تحسینه.
یه نکته دیگه هم که باید بگم، اینه که این کتاب بهت یاد می‌ده که چقدر علم و دانش حتی تو سخت‌ترین شرایط هم می‌تونه نجات‌بخش باشه. دیتا با کتاباش به بقیه نشون می‌ده که حتی تو اردوگاه مرگ هم می‌شه زندگی کرد و به آینده امید داشت.
کتابدار آشویتس یه داستان واقعیه و وقتی می‌خونیش، با خودت می‌گی چطور ممکنه یه نفر تو اون شرایط همچین کار بزرگی کنه. نویسنده خیلی خوب تونسته حس و حال اون روزا رو به تصویر بکشه. از یه طرف وحشت و ترس و از طرف دیگه امید و تلاش برای زنده موندن و حفظ روحیه.
خب، حالا بریم سراغ نقدش. کتاب واقعاً جذاب و دلنشینه، ولی بعضی جاها یه کم کُند پیش می‌ره. توصیفات بعضی وقتا طولانی می‌شه و شاید حوصله‌ت سر بره، ولی اگه یه کم صبر کنی، دوباره می‌ری تو دل ماجرا. چیزی که من خیلی ازش خوشم اومد، شخصیت‌پردازی دیتا و بقیه آدمای تو داستانه. همشون واقعی به نظر میان و می‌تونی باهاشون ارتباط برقرار کنی.
نویسنده تونسته به خوبی نشون بده که چطور یه دختر جوون تو دل اون همه وحشت و ظلم، دست به کارایی می‌زنه که حتی بزرگترا هم شاید ازش بترسن. شجاعت دیتا و اینکه چطور با چند تا کتاب کهنه تونست به بقیه امید بده، واقعاً قابل تحسینه.
یه نکته دیگه هم که باید بگم، اینه که این کتاب بهت یاد می‌ده که چقدر علم و دانش حتی تو سخت‌ترین شرایط هم می‌تونه نجات‌بخش باشه. دیتا با کتاباش به بقیه نشون می‌ده که حتی تو اردوگاه مرگ هم می‌شه زندگی کرد و به آینده امید داشت.