ابتدا بگم چون شخصیتهای داستان زیاد هستن، بهتره حداقل کتاب رو دو بار گوش بدیم تا بتونیم شخصیتهای داستان رو درست درک کنیم.
کتاب جملات خاص و ویژهای که تمرکز زیادی بطلبه و خیلی فکرتون رو درگیر بکنه نداره. شاید در کل ده تا جمله تاثیرگذار داشته باشه.
کتاب در ارتباط با زندگی دختری به نام نورا هست که از زندگیش سیر شده، هیچ روزنه امیدی به ادامه زندگی نداره و از شدت درماندگی، تصمیم میگیره که به زندگیش پایان بده.
در کشاکش بین مرگ و زندگی، به کتابخانهای خیالی وارد میشه که این امکان بهش داده میشه تا تمام حسرتهای زندگیش رو زندگی بکنه.
نورا این امکان رو پیدا میکنه تا در زندگیهای متعددی قرار بگیره و در هر کدام از اونا یکی از حسرتهای زندگیش رو زندگی بکنه.
شاید یافتن این امکان رویایی باشه، ولی در ادامه میبینیم به هیچ وجه زندگی در اون دنیاها به اندازهای که میپنداریم سحرآمیز و ایده آل نیست و هر کدام مشکلات خاص خود را دارند.
در نهایت نورا تصمیم میگیره زنده بمونه و به زندگی واقعیش برگرده و در همون دنیایی که به خیال فرار از اون دست به خودکشی زده، زندگی دلخواهش رو خلق بکنه.
کل کتاب میخواد به این موضوع اشاره بکنه که اجازه ندیم حسرتهای گذشته ما رو متوقف بکنه. دست از سرزنش خودمون بابت تمام اشتباهات برداریم. به قول جملهای از کتاب، تنها راه آموختن، زندگی کردنه. پس این صدای سرزنشگر درون سرمون رو خاموش کنیم و به خودمون این حق رو بدیم که آزاد و رها در همین جا در اکنون شگفت انگیز و در لحظه حال سخاوتمند از زندگی کردن لذت ببریم.
کتاب جملات خاص و ویژهای که تمرکز زیادی بطلبه و خیلی فکرتون رو درگیر بکنه نداره. شاید در کل ده تا جمله تاثیرگذار داشته باشه.
کتاب در ارتباط با زندگی دختری به نام نورا هست که از زندگیش سیر شده، هیچ روزنه امیدی به ادامه زندگی نداره و از شدت درماندگی، تصمیم میگیره که به زندگیش پایان بده.
در کشاکش بین مرگ و زندگی، به کتابخانهای خیالی وارد میشه که این امکان بهش داده میشه تا تمام حسرتهای زندگیش رو زندگی بکنه.
نورا این امکان رو پیدا میکنه تا در زندگیهای متعددی قرار بگیره و در هر کدام از اونا یکی از حسرتهای زندگیش رو زندگی بکنه.
شاید یافتن این امکان رویایی باشه، ولی در ادامه میبینیم به هیچ وجه زندگی در اون دنیاها به اندازهای که میپنداریم سحرآمیز و ایده آل نیست و هر کدام مشکلات خاص خود را دارند.
در نهایت نورا تصمیم میگیره زنده بمونه و به زندگی واقعیش برگرده و در همون دنیایی که به خیال فرار از اون دست به خودکشی زده، زندگی دلخواهش رو خلق بکنه.
کل کتاب میخواد به این موضوع اشاره بکنه که اجازه ندیم حسرتهای گذشته ما رو متوقف بکنه. دست از سرزنش خودمون بابت تمام اشتباهات برداریم. به قول جملهای از کتاب، تنها راه آموختن، زندگی کردنه. پس این صدای سرزنشگر درون سرمون رو خاموش کنیم و به خودمون این حق رو بدیم که آزاد و رها در همین جا در اکنون شگفت انگیز و در لحظه حال سخاوتمند از زندگی کردن لذت ببریم.