نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب سرزمین غولهای وحشی

سرزمین غولهای وحشی
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۲/۳۰
00
داستان مکس پسری بودکه دوست داشت ادای گرگ وغول وهیولا رابازی کندامازیاده دربازیاش غرق شده بودچون باعث ناراحتی اطرافیانش میشد. مادرش برای تنبیه به اوغذاندادومکس به اتاقش رفت ساعتها بازی کرددرخیالش اوبه سرزمین غولها رفته باانهامبارزه کرده، وشاهشان شداماپس ازمدتی خسته شداحساس کردکسی اورادوست نداردپس ازخیال بیرون امدزیرامادرش برایش غذااماده کرده بود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.