نظر جان فورد برای کتاب در محاصره خودشیفتگان

در محاصره خودشیفتگان
جان فورد
۱۴۰۳/۰۲/۱۷
21
برخلاف تلاش کتاب در دادن راهکار دوری گزیدن از خودشیفتگان، برخی از انواع خودشیفتگی اگر از افرادی که کنترل و سر رشته زندگی و معیشت مردم در نزد آنهاست سر بزند غیر قابل اجتناب خواهد بود. اگر خودشیفتگی در بالاترین سطح هرم طبقات جامعه بروز کند تبعات آن، لامحاله به طبقات زیرین سرایت خواهد کرد. اگرچه نارکیسوس شیفته زیبایی خود بود. اما در روزگار امروز عوامل طبیعی و اکتسابی بسیاری ممکن است فرد را دچار خود شیفتگی کنند که از میان آنها پول، قدرت، شهرت و ارتباط نزدیک با دارندگان آنها را میتوان نام برد. درست است که مخاطب در مواجهه با فرد خودشیفته نوعی تحقیر و محرومیت از برقراری ارتباط سالم احساس میکند اما شاید خودشیفتگی برخاسته از زیبایی، قابل تحمل تر از دیگر انواع آن باشد. نظامهای تک قطبی و فاقد ساز و کار قانونی توانمند به این ورطه در میغلطند و معمولا اصلاح ناپذیر ظاهر میشوند درمانشان دشوار و پر درد و هزینه است. خودشیفتگی همیشه تقصیر خود فرد نیست بلکه این فرآیند برهم کنش بین فرد و جامعه است که ممکن است وی را به این ارزیابی و باور از خود برساند که: هر چه بیشتر نگاه میکنم یک سر و گردن از بقیه بالاترم یا خاص هستم - و در موارد مرضی - کسی را در سطح خود نمیبینم. درست است که خودشیفتگی معمولا به شکل فردی بروز مییابد اما اگر شاهد طیفی از خودشیفتگی در جامعهای باشیم باید ریشههای آن را در فرهنگ، تاریخ، جغرافیای آن جامعه جستجو کرد که با تکرار و تسری وارد ژنتیک آنها شده و به قول یونگ، به لایه ناخودآگاه جمعی جامعه رسوخ کرده است.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.