نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب شنل قرمزی

شنل قرمزی
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۰۲/۱۶
10
داستان آموزندهای برای بچهها بوداینکه غریبهها صحبت نکنند شنل قرمزی به حرف مادرش گوش نداد و با گرگ که غریبه بود صحبت کرد گرگ مادربزرگش را خورد اما هیزم شکن گرگ را کشت و مادربزرگ را از شکمش بیرون آورد (چه ترسناک) و شنل قرمزی متوجه اشتباهش شد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.