نظر ترانه کمالی برای مجله صوتی کتاب شنبه - شماره نوزده

مجله صوتی کتاب شنبه - شماره نوزده
ترانه کمالی
۱۴۰۳/۰۲/۱۶
30
برامون اینطوری تعریف شده که باید طی روز یه دستاوردی داشته باشیم وگرنه روزمون رو به بطالت گذروندیم! انگار خاکستری بودن اصلا حساب نیست! بنظرم کلا اشتباهه که آدم فکر کنه باید یا سفید باشه/یا سیاه. یا شبیه قیاسِ متن این شماره، تعریف خوشحالی رو مقابلِ ملال قرار دادن: یه جا تو کتاب «مالون میمیرد» هست که راوی یا همون مالون، میمونه زیر بارون، بعد بجای اینکه بدوعه بره دنبال سر پناه، ترجیح میده همون وسط بیابون، دراز بکشه و منتظر بمونه بارون بند بیاد. بکت استدلال میکنه از یه انسان (به معنای عام) انتظار میره تو بحران حرکت کنه. منتظر بودن، سکون و هیچ نکردن، انفعال تعریف میشه. اما آیا واقعا فقط یک انسانیم؟! آیا نباید گاهی فراتر از وجود خودمون فکر کنیم و عمل کنیم؟! یا حتی اگر در انسان بودن و تطبیق با تمدن بگنجیم، آیا درست اینه که یک دست سیاه باشیم یا سفید؟! آیا خاکستری بودن بحساب نمیاد؟! وقتی از زندگی سرشاریم کی میخواد بیاد بگه چی درسته چی غلط-یا اینکه- «باید حتما» دستاورد حقیقی داشته باشیم تا اون روزمون قاطی عمرمون بحساب بیاد! آیا واقعا زندگی به این مکثها احتیاج نداره؟! به سکوتی بین هیاهو، به بیرنگی میان این همه رنگ؟! به ملال؟!
رضا
۱۴۰۳/۱۲/۲۵
چقدر کیف کردم ازین جمله؛ "وقتی از زندگی سرشاریم کی میخواد بیاد بگه چی درسته چی غلط...