نظر ز . مالکی برای کتاب یادم تو را فراموش

یادم تو را فراموش
ز . مالکی
۱۴۰۳/۰۱/۳۰
20
داستان جالب بود وخواننده رو به دنبال خودش میکشوند نمیشد پیش بینی کرد که در ادامه چه اتفاقی میافته البته ایراداتی هم داشت مثلا اینکه مادر ایرج چرا با عجله سمانه روبه عقد ایرج درآورد درحالی که دوستش نداشت و اونقدر آزارش میداد و اینکه ایرج با اینکه تحصیل کرده بود چرا باید زیر بار حرف زور مادرش میرفتدیگر اینکه فخرالنسا چرا باید خودش رو به مریضی میزد در سلامت هم میتونست به هدفش برسه ولی در کل نویسنده خوب از قدرت تخیل خودش استفاده کرده بود وداستان رو جلو میبرد
هیچ پاسخی ثبت نشده است.