نظر 📚الناز محمدی📚 برای کتاب صوتی خوشههای خشم

خوشههای خشم
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۳/۰۱/۳۰
11
🍁بالاخره تموم شد و میخوام نقدمو راجع بهش بنویسم. باید اعتراف کنم جز کتابهایی بود که اواخرش به سختی خوندم تا تموم شه و رهاش نکنم! مهترین ایرادم ریتم به شدت کند کتاب بود که منو خسته میکرد. از طرفی مرتبا تنها و تنها اتفاقی که خیلی توی کتاب بولد بود، بین خانواده جاد و دیگر خانوادههای مهاجر فقط غذا خوردن بود! انگار کتاب یه جورایی منه خواننده رو توی پایینترین لایه از هرم مازلو زندانی کرده بود ونمیذاشت به بالاتر، به سمت راس هرم برم! کما اینکه به خشم بین افراد مهاجر، عشق به خانواده، توجه به هوسونفس انسانی، باورهای مذهبی کشیش، متحد بودن خانواده به خاطر درد مشترک و خشم یکسان اشون، و اشاره به نظام سرمایه داری و صنعتی شدن امریکا توی اون زمان رو هم میتونستم توی کتاب ببینم. بعد از تموم کردن فصل اول دوم همش ترس داشتم حین خوندن کتاب! ترس دوباره گیر افتادن تامجاد که با تعهد از زندان آزار شده بود. تامی که به نظر خواننده اصلا ادم بدی نبود و اتفاقا دارای کلی خصوصیات خوب و انسانی هم بود. مهمترین اتفاق داستان این بود که خانوادههای کارگر و مهاجر زیر فشار گرسنگی، آوارگی، و شرایط سخت و دشوار همگی خوشههایی از جنس خشم رو با متحد شدن هممیکارند و رشدشون میدن. البته من میدونم که؛ این کتاب یکی از صد رمان برتر جهان بود پس مطمئن بودم که کلی اتفاقات خوب دیگه هم توی کتاب بوده که شاید من سواد و قدرت درک اشونو نداشتم. قسمتی خوب از کتاب درمورد کپیتالیسم؛ “این مخلوقات نمیتوانند هوا تنفس کنند و گوشت بخورند. آنها سود تنفس میکنند و ربح میخورند. بدون اینها خواهند مرد، درست مثل شما که بدون هوا و گوشت میمیرید؛ خیلی تاسفآور است. ولی این است که هست! همین است که هست! ”ممنونم دوست خوبم کتابراه.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.