در بیشتر کتابها معمولا نویسنده در پس کلمات کتاب پنهان است و خیلی به نظر خواننده نمیاد. اما کتاب روشن کردن راه زندگی کتابی متفاوت است و نویسندهاش از دو منظر خودنمایی میکند (حتی اگر مثل من برای نخستین بار باشد که با او آشنا میشویم):
اول اسم عجیب او اپرا Oprah که تداعی کننده شاخهای در آواز و موسیقی است (البته با تفاوت در نگارش Opera) همین تشابه اسمی میواند توجه مخاطب را به سوی کتاب جلب نماید.
اما وجه دوم با مطالعه بیوگرافی خانم اپرا وینفری و حوادثی که از سر گذرانده مشخص میشود و خواننده به بزرگی شخصیت او و مهمتر از آن، عملگرا بودن وی پی میبرد.
موضوعی که مطرح شده از کلیدیترین مباحث روز فرا روانشناسی است: اینکه برای انجام چه مأموریتی به این زندگی آمده ایم. در اینجا نیز مأموریت از دو جنبه اهمیت دارد: نخست بخشهایی از وجود ما که با انجام آن رشد میکند و دوم کاری که ما با آمدنمان باید برای دنیا انجام بدهیم و بعد برویم.
اینها دو وظیفهای هستند که ما در قبال خود و جهان داریم.
اما پی بردن به اینکه چطور و در چه مسیری میتوانیم این دو دستاورد را کسب نماییم خود مانند معمایی پیچیده است. چون کاملا وابسته به فردیت شخص است و نمیتوان نسخه کلی برای آن داد.
خود خانم اپرا هم تصادفا در این مسیر قرار گرفت. اگر او از گویندگی اخراج نمیشد و به تاک شو تنزل درجه نمییافت و اگر استعدادش در تاک شو نبود باید مدتهای زیادی راه سعی و خطا را میپیمود. اما راهکار تصویر ذهنی شفاف و گوش دادن به ندای خود برتر که در این کتاب ارائه داده میتواند بعنوان یک تکنیک عملی، دوره این سرگردانی را کوتاه نماید. مشروط بر غرق نشدن در روز مره گی. در کل کتاب بسیار جذابی هست.
با سپاس از کتابراه
اول اسم عجیب او اپرا Oprah که تداعی کننده شاخهای در آواز و موسیقی است (البته با تفاوت در نگارش Opera) همین تشابه اسمی میواند توجه مخاطب را به سوی کتاب جلب نماید.
اما وجه دوم با مطالعه بیوگرافی خانم اپرا وینفری و حوادثی که از سر گذرانده مشخص میشود و خواننده به بزرگی شخصیت او و مهمتر از آن، عملگرا بودن وی پی میبرد.
موضوعی که مطرح شده از کلیدیترین مباحث روز فرا روانشناسی است: اینکه برای انجام چه مأموریتی به این زندگی آمده ایم. در اینجا نیز مأموریت از دو جنبه اهمیت دارد: نخست بخشهایی از وجود ما که با انجام آن رشد میکند و دوم کاری که ما با آمدنمان باید برای دنیا انجام بدهیم و بعد برویم.
اینها دو وظیفهای هستند که ما در قبال خود و جهان داریم.
اما پی بردن به اینکه چطور و در چه مسیری میتوانیم این دو دستاورد را کسب نماییم خود مانند معمایی پیچیده است. چون کاملا وابسته به فردیت شخص است و نمیتوان نسخه کلی برای آن داد.
خود خانم اپرا هم تصادفا در این مسیر قرار گرفت. اگر او از گویندگی اخراج نمیشد و به تاک شو تنزل درجه نمییافت و اگر استعدادش در تاک شو نبود باید مدتهای زیادی راه سعی و خطا را میپیمود. اما راهکار تصویر ذهنی شفاف و گوش دادن به ندای خود برتر که در این کتاب ارائه داده میتواند بعنوان یک تکنیک عملی، دوره این سرگردانی را کوتاه نماید. مشروط بر غرق نشدن در روز مره گی. در کل کتاب بسیار جذابی هست.
با سپاس از کتابراه